⭕️ اسرار عرفانی و سِرّ مگوی تصوف و عرفان چست؟
▪️ در طول تاریخ تصوف اصطلاح راز و سرّ، دامنهای وسیع داشته و از جمله اصطلاحات پرکاربرد و مهم بوده است. بهطوری که در عنوان بسیاری رسائل و کتب صوفیه کلمه راز و سرّ آمده است و خواجه عبدالله انصاری، در «رساله صد میدان»، میدان هشتاد و سوم را میدان «سرّ» نامیده است. از طرفی در اکثر کتب منظوم و منثور متصوفه و عرفا بر مسئله وجوب حفظ راز تاکید شده است.
▪️ در مثنوی و دیوان کبیر مولوی راز و رازداری یکی از مضامین اساسی است... اسراری که تنها خواص مشایخ از آنها آگاه هستند... دارندگان این رازها باید همواره کتمان سر کوشا باشند. مضامین خاص، رابطه عاشقانه انسان با خدا، سر تمرد شیطان و نسبی بودن احکام فقهی در مورد حلال و حرام برخی از اسراری است که عرفا سعی در پنهان کردن آنها دارند.[2]
▪️ در تحلیل و بررسی جوهره عرفان ابن عربی نیز، سر یا راز، یکی از مضامین کلیدی محسوب می شود. سر، یکی از لطایف الهی است که خداوند آن را در ذات موجودات به ودیعه گذارده است و مربوط به طور ورای عقل است!… خداوند به عنوان یکی از انواع راز می تواند مُدرک عارف قرار گیرد… [3]
🔴 رینولد نیکلسون[4] اسرار بزرگ صوفیان و عارفان – که نباید به گوش مردم برسد – را واضح تر بیان نموده است. هانری کُربَن مستشرق معروف، مینویسد:
عرفا و صوفیان می دانستند که مردم ظرفیت شنیدن راز وحدت را ندارند… لذا سعی در پوشیده نگاه داشتن اسرار خود داشتند.
اسرار عرفان و تصوف از دیدگاه نیکلسون موارد ذیل است:
1- خدای جهان، تو هستی ولی هنوز از قدرت خود استفاده نکردهای و برای استفاده از قدرت خویش باید بدان پی ببری و برای پی بردن به آن قدرت، باید خود را تربیت کنی.
2- نه پاداش اخروی وجود دارد نه مجازات اخروی، و اینها برای ترساندن عوام است.
3- چون پاداش و مجازاتی وجود ندارد لذا عمل کردن به احکام دین بی فایده است.
اینها همان اسراری است که نباید به گوش نامحرمان میرسید، و سالک پس از پیمودن مراحل عرفان بر این اسرار آگاه میشود.[5]
▪️ در کشف الأسرار آمده است که:
«شبلی را با حق رازی بود در میان، و او محرم راز و با او راز میگفت که: بار خدایا چون بود که حسین منصور را از میان برگرفتی؟ گفت: رازی به وی دادم و سرّی با وی نمودم، به نااهلان بیرون داد، به وی آن فرود آوردم که دیدی» [6]
و می دانیم که دعوی حلاج و سری که آشکار کرد، همان عبارت معروف انا الحق و ادعای وحدت یا حلول و اتحاد است.
▪️ سنایی با اشاره به «أنا الحق» حلاج، این سخن را رازی میان بنده و خدا دانسته که در شهود عرفانی حاصل شده بود و البته منجر به دار آویختن او شد...
▪️ در مقابلِ صوفیانی که حلاج را به سبب افشای راز محکوم کرده اند؛ شاهدیم که بعضی او را شهید راه عشق خوانده و شطح او را تأیید میکنند. شبستری در گلشن راز می گوید:
أنا الحق کشف اسرار است مطلق
جز از حق کیست تا گوید اناالحق...
مولوی عملکرد حلاج و سخنان شطحآمیز او را نه تنها محکوم نمیکند، بلکه توجیه نموده و از آن دفاع میکند. بهطوری که در چندین مورد، اناالحق حلاج را با ادعای ربوبیت فرعون مقایسه کرده و میگوید: چنین عباراتی از زبان منصور شایسته و از زبان فرعون ناشایست است!...
او انالحق منصور را در ابیاتی از مثنوی معنوی مایۀ رحمت و آزادگی و در جای دیگری مایۀ ایمان و یقین وی تلقی میکند....
◾️ بدیهی است که این مسائل تا چه حد با محکمات آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام در تضاد و تقابل است. و از هیچ کدام از ائمه معصومین علیهم السلام و اصحاب و نزدیکان ایشان چنین مطالب و ادعاهایی گزارش نشده بلکه خلاف آن به تواتر ثابت گردیده است.
📌 مشاهده مدارک و مستندات و توضیحات بیشتر در سایت
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi