⭕️ فتنه فلاسفه، صوفیه و عرفاء – آية الله صافی گلپایگانی رحمة الله علیه (بیان صریح مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در نقد فلاسفه، صوفیه و عرفا - ترجمه بخشی از کتاب لمحاتٌ فی الکتاب والحدیث والمذهب تالیف معظم له) از دوران مامون عباسی که فلسفه یونانی در میان مسلمانان رواج یافت، متونی دین، به ویژه اصول دین، هدف تاویلات فلاسفه قرار گرفت و نصوص دینی را بر نظرات خویش تاویل نمودند... آنان دین خود را بر اساس حدس و گمان بنا کردند و نصوص را به گونه ای تفسیر کردند که مطابق رضای صاحبان اصلی دین و کسانی که مفسران حقیقی آن هستند (یعنی اهل بیت علیهم السلام)، نبود. معارف خود را بر اساس آموزه های کسانی پایه گذاری کردند که از راه پیامبران پیروی نکرده بودند و از انوار هدایت های آسمانی بی بهره بودند. تنها به عقول خود تکیه نمودند و با پیش روی در این مسیر، اصطلاحاتی جعل کردند که با اصطلاحات قرآن کریم مغایر هستند، و قائل به حلول، اتحاد و وحدت وجود گردیدند. ربط حادث به قدیم را به رابطه علت و معلول تعبیر کردند، نه رابطه ای مانند مخلوق با خالق، و تفاوت این دو اصطلاح آشکار است... علت را می توان گفت علت اول و دوم و . . . و اما آفریدگار را نه نمیشود خالق اول و خالق دوم گفت. معلول هم می تواند اول و دوم و سوم. . . باشد ولی مخلوق اول و دوم و سوم نداریم (بله، در برخی از احادیث آمده است که اولین چیزی را که خداوند آفریده است این یا آن است، أوّل ما خلق الله . . .، اما مقصود از آن شبیه این نیست که معلولِ اول، علتِ دوم و عقلِ دوم گفته می شود، و معلولِ دوم از علتِ دوم بیرون بیاید، و…). پس همه مخلوقات، حتی اگر خلقت بعضی از آنها در طول خلقت بعضی دیگر باشد، از یک خالق آفریده شده اند و همه خلق به طور یکسان به خداوند منسوب است، نه اینکه علتِ سوم، معلولِ معلولِ اول و علت دوم باشد و… قدمای فلاسفه به بافته های ذهنی خود اکتفا کرده و احساس بی نیازی کردند، و در مسائلی که عقل به آنها راهی ندارد، با تکیه بر عقل خود از هدایت انبیاء، احساس استقلال نمودند. و کسانی که بعد از آنها آمدند، راه آنان را پیمودند و از روش آنها اتباع کردند، جز این که تلاش کردند مباحث فلسفی را با کتاب و سنت تطبیق دهند. کانّه می خواستند شریعت را با چیز هایی که به ذهنشان رسیده پاکسازی کنند. آیا گروهی که راه ارسطو، افلاطون، سقراط، رواقیون، مشائیون، فارابی، ابن سینا و دیگران را پیمودند هدایت یافته هستند؟ یا کسانی که از آموزه های محمد و آل او – صلوات الله علیهم – پیروی نمودند؟ 🔺 و از زیان آورترین و زشت ترین کسانى که کار خود را بر تاویل بی ضابطه نصوص بنا کردند و بر حسب هوا و هوس و خیالاتشان آنها را معنی نمودند، گروهى هستند موسوم به عرفا و متصوفه. اینها اصول و فروع دین را به بازی گرفتند و آنها را بر عقاید فاسد خود تطبیق دادند و اعمال بد خود را با آن توجیه کردند. برای آنها رساله هایی است که فاقد ارزش و مشتمل بر اباطیل است. حلال را حرام و حرام را حلال کردند و با وجود اختلافاتی که در نوع سیر و سلوک و سلاسل خود دارند، به مخالفت با نصوص صریحه و تاویلاتی پرداختند که ضعیف تر از خانه عنکبوت است. 🔺 و مضرتر از این دو گروه (برای خود و دیگران)، کسانی هستند که آنچه را که اینها عرفان می نامند با فلسفه یونانی آمیختند و بدین ترتیب مکتب انحرافی جدیدی ایجاد نمودند. و اگر می خواهی بدانی صوفیه و پیروان این مسیر، به چه چیزهایی معتقد هستند، به تفسیر ملا عبدالرزاق کاشانی مراجعه کن که در آن تاویلات فراوانی از این دست خواهی یافت. بطور مثال در تفسیر آیه شریفه: «وانظر الى حمارك» (بقره: آیه 259) الاغ را به عزیر پیامبر تاویل نموده است [3]. و صفا و مروه را به قلب و نفس [4]... ◾️ (همچنین بخوانید: ابن عربی: کفار، همان اولیاء خدا هستند! – تاویل عجیب آیات قرآن) و تاویلات فاسد در کلام آنها فراوان است جدّاً، برای مطالعه بیشتر، به فصوص الحکم و کتب دیگری از این دست، رجوع شود. ما شواهدی بیش از این ذکر نمی کنیم، چرا که غرض تنها اشاره ای به فساد طریقت آنان بود. 📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت 📌 مشاهده متن اصلی به زبان عربی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi