🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
عصرهمان روزازطرف ســپاه،مســئولين ومعاونين گردان هارابه منطقه عملياتی بردنــد.از فاصله ای دورمنطقه ونحوه كارراتوضيح دادند.يكی ازسخت ترين قسمت های عمليات به گردان های تيپ المهدي(عج)واگذارشد.بانزديك شــدن غروب🌇روزاول فروردين،جنب وجوش نيروهابيشترشد.بعدازنماز،حركت🚶نيروهاآغازشد.من لحظه ای ازابراهيم💚جدانميشــدم.بلاخره گردان ماهم حركت كرد.امابه دلایلی من واوعقب مانديم!ساعت دونيمه شب🌌ماهم حركت كرديم.درتاريكی شب به جايی رسيديم كه بچه های گردان درميان دشت نشسته بودند.ابراهيم پرسيد:اينجاچه ميكنيد😳!؟شمابايدبه خط دشمن👺بزنيد!گفتند:دســتورفرمانده اســت.باابراهيم جلورفتيم وبه فرمانده گفت:چرابچه هارادردشــت نگه داشــتيد؟الان هواروشــن ميشــه،اين هاجان پناه وخاكريزندارند،کاملاًهم درتيررس دشمن هستند.فرمانده گفت:جلو ماميدان مين است،اما تخريب چی نداريم.باقرارگاه تماس📞گرفتيم.تخريب چی درراه است.ابراهيم گفت:نميشه صبرکرد.بعدروكردبه بچه هاوگفت:چندنفر داوطلب ازجان گذشته بامن بيان تاراه روبازكنيم!چندنفرازبچه هابه دنبال اودويدند🏃.ابراهيم واردميدان مين شــد.پايش راروی زمين ميكشيدوجلوميرفت!بقيه هم همينطور!هاج وواج😳ابراهيم رانگاه ميكردم.نََفس درسينه ام حبس شده بود.من درکناربچه های گردان ايستاده بودم واودرميدان مين.رنگ😨ازچهره ام پريده بود.هرلحظه منتظر صدای انفجاروشهادت ابراهيم💚بودم!لحظات به ســختی ميگذشــت.اماآنهابه انتهای مسيررسيدند!شكرخدادراين مسيرمين كارنشده بود.آن شب پس ازعبورازميدان مين به سنگرهای دشمن👺حمله كرديم.مواضع دشمن تصرف شد.اما زياد جلو نرفتيم.
#ادامه_دارد ...
[❀
@ebrahimdelha ❀]
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊