🔶استاد علی صفایی حائری: خدايا! نم نم باران به مى‌خواران خوش است رحمت حق بر گنه كاران خوش است خدايا! به دليل همين آتشى كه ما به خرمن‌هامان زديم، خدايا! به خودت قسم، به حق خودت قسم كه به همه گرفتارها رحم كن. اگر همهّ‌ عوالمت را به تك تك آنها بدهى از تو كم نمى‌شود. واقعش اين است كمى نيست، در آنجا بخل هم نيست كه خودت گفتى: «كَيفَ‌ ينْقُصُ‌ مُلْكٌ‌ أَنَا قَيمُهُ‌»؛ مگر كم مى‌شود آن هستى‌اى كه من سرپرستش هستم. خدايا! از تو كم نمى‌آيد، ما هم بدبختيم، محتاجيم، بر باد رفته‌ايم، خدايا! مى‌دانى همه توانمان را از بين برده‌ايم، الآن نمى‌فهميم چقدر بيچاره‌ايم. يكى از رفقا هر جا مى‌رود هميشه مى‌نشيند، تكان هم نمى‌خورد و هيچ جنب و جوشى هم ندارد، اهل از كوه بالا رفتن هم نيست و چايى و قوريش را هم كنار دستش مى‌گذارد. ولى وقتى مى‌بيند آن طرف‌تر مرغ او را دارند مى‌خوردند مى‌خواهد حركت كند مى‌بيند بايد خيلى پا پيدا كند و با اين بى‌پايى نهايتا به عجز مى‌رسد. اينجاست كه مى‌گويى خدايا اگر من خودم هم نمى‌دانم چقدر بدبختم تو به فقر من، به عجز من و به بيچارگى من واقف هستى، تو كه از من به من مهربان‌ترى، تو به فقر من، تو به جهل من، تو به عجز من رحم كن، اين حرفى است كه ديگر خدا هم جوابى ندارد كه به آن بدهد جز اينكه درِ رحمت خود را بر ما باز كند. 📚 ص۱۳۷ 🌿 @einsad