▫️هفت روز بود که پسردار شده بود.
فرمود: عمّه جان، پسرم را بیاور.
حکیمه خاتون قنداق را داد دست امام.
سر و صورت نورسیده را غرق بوسه کرد.
زبان در دهانش گذاشت و فرمود:
مهدی جان! حرف بزن.
صدای قرآن خواندن نوزاد در خانه پیچید:
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين.
و ما اراده کردهایم بر آنها که ضعیف شمرده شدهاند منّت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
📚کمال الدین، جلد2، ص425.
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور
@Elteja