. در رثاء علی اصغر / نوحه / سبک ناظم ---------- چون غنچه وا شده لب های اصغر تیر سه شعبه اش بوسیده حنجر شد یاس دیگر در خون شناور علیّ اصغرم علیّ اصغر دریا چون چشم او گوهر ندارد یارب دگر رباب اصغر ندارد وقت عزا شد طفلش فدا شد علیّ اصغرم علیّ اصغر مادر دو دیده را در خون نشانده شش ماه طفل او لب تشنه مانده پُر شد سبویش تر شد گلویش علیّ اصغرم علیّ اصغر از چشمه سار حق گوهر بجوشد از لعل کودکی خون می خروشد بنگر عزا را قالوا بَلی را علیّ اصغرم علیّ اصغر محمود تاری «یاسر» ........... . در مرثیت قاسم بن الْحسین علیه‌ اَلسَّلام / نوحه / سبک ناظم ----------- رَختِ میدان خون پوشیده قاسم اَحْلی مِنَ الْعَسَل نوشیده قاسم در راه جانان عازم به میدان گفتا بنگر مرا عمو حسین جان خفته داغ حسن در اضطرابش افتاده بر زمین گل با گلابش گردیده پرپر یاسِ برادر بگرفت آتش ازو قلب گلستان در خاک و خون کنون افتاده قاسم دارد از خون خود سجّاده قاسم باشد نمازش راز و نیازش بگرفت از خون وضو در قلب میدان می رفت اما ز غم دل داد و دل برد از مرکب ناگهان روی زمین خورد با روی گلگون با جسم در خون آمد عموی او با قلب سوزان حاج محمود تاری «یاسر»✍ .👇