.
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
متن:دیدی چه خاکی شد سرم ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بند اول:
دیدی چه خاکی شد سرم
حالا رو نیزه اصغرم
بخواب راحت
حلالم کن نشد کاری کنم واست
لبات که شد ترک ترک
میگفتم ای خدا کمک
نزار بچم
بمیره روی دست مادرش کم کم
یادت میاد کردن دعا الهی
الهی یکم بارون بباره
عموتم نشد که برا تو آب بیاره
کنارم رسیدی با یه گلوی پاره
حالا یاد خاطراتت
میمیرم، میمیرم، میمیرم
میمیرم گهوارت و پس
میگیرم، میگیرم، میگیرم
...علی اصغر، علی اصغر لالایی لالایی...
____________________________
بند دوم:
تو پشت خیمه ها مگر
نبودی که روو نیزه سر
درآوردی
چقد از روی نیزه ها زمین خوردی
واست بمیره مادرت
دیدم که نیزه از سرت
بزرگتر بود
سرت همش توو دست و پای لشکر بود
من دلهره داشتم برات الهی
الهی نیفتی از روو نیزه
نمیخوام ببینم حرمله رو لحظه
میبینم هنوزم دستام داره میلرزه
چشامو شب ها با گریه
میبندم، میبندم، میبندم
زیر سایه نمیمونم
تا زندم، تا زندم، تا زندم
...علی اصغر، علی اصغر لالایی لالایی...
____________________________
بند سوم:
چه سخت گذشت به عمههات
توو شهر شام نگم برات
خودت دیدی
مگه بزم یزید گریهامو نشنیدی
یزید روی سر بابا
چی ریخت ایشالا که روو ما
گلاب باشه
توو دستش نکنه ظرف شراب باشه
هیچ با حیایی بعد از این الهی
الهی بزم شراب نبینه
توو کاخ یزید نیست جای منو سکینه
بدونه اباالفضل اوضاع ما همینه
رسیده جون به لب من
از این داغ، از این داغ، از این داغ
چقدر مارو زدن هی
با شلاق، با شلاق، با شلاق
...علی اصغر، علی اصغر لالایی لالایی...
#شب_هفتم_محرم
👇👇
.
#زمینه #زمزمه
#حضرت_علی_اصغر_زمینه
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
یارازق الطفل الصغیر
بچم افتاده از نفس
داره جون میده از عطش
عباسم کی میرسه پس
یارازق الطفل الصغیر
خشکی لبهاش و ببین
داره از دس میره علیم
من آب میخوام ازت همین
من مادرم
مادر که شیر نداشته باشه غصه میخوره
من مادرم
مادر همیشه داره برا بچه دلهره
دلهره
نکنه یه وقتی بچم ببره
عمو برنگرده آبی نخوره
نکنه تیر سه شعبه بخوره
اضطراب
حرمله نده یه وقت منو عذاب
از گلم نگیره یه قطره گلاب
سر بچم روی نیزه نشه قاب
آه ای وای اصغرم
یا غیاثی فی کربتی
دنیا خراب شد رو سرم
حرمله آخر با یه تیر
زد به حنجر اصغرم
یا غیاثی فی کربتی
آقا اومد پشت حرم
داره قبرش و میکنه
آخه من چجوری برم
من مادرم
مادر اگه نباشه دفن بچه ش میمیره
من مادرم
مادر دست خودش که نیس دلشوره میگیره
نکنه
یه دفعه قبرت و پیدا بکنه
نیزه شو میون خاکا بکنه
سرت و رو نیزه ها جا بکنه
آخرش
نکنه نیزه بره به حنجرش
نکنه بیوفته رو زمین سرش
الهی براش بمیره مادرش
آه ای وای اصغرم
#حمید_عربخالقی ✍
#شب_هفتم_محرم
👇
.
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
بمیره مادرت برات، بذا چشماتو رو همدیگه
اینقده بی تابی نکن، بخدا نا ندارم دیگه
به کی بگم که اصغرم تشنشه آب میخواد
یه قطره آب بهش بدید خدا رو خوش میاد؟!
از گریه هاش دلم داره براش کباب میشه
حس میکنم خیمه داره سرم خراب میشه
لالا گلم لالا، لالا گل پرپر
مادر چرا بی من داری میری علی اصغر
[لالا گل پرپر، لالا علی اصغر...]
آرزوم بود علیم یه روز، عصای دست بابا میشه
حالا موندم چه جور سرت، به روی نیزه ها جا میشه
تموم دلخوشیمو حرمله ازم گرفت
بهار زندگیمو حرمله ازم گرفت
سه شعبه وقتی بی هوا به حنجرت رسید
مِنَ الأُذُن إِلَی الأُذُن سر تو برید
لالا گلم لالا، لالا گل لاله
یه ثانیهس رفتی اما واسم هزار ساله
[لالا گل پرپر، لالا علی اصغر...]
#علیرضا_عابدی ✍
#شب_هفتم_محرم
.👇
.
#واحد_حضرت_علی_اصغر(ع)
#شب_هفتم_محرم
#واحد
دو عالم مست و مجنونش ، ملائک هم پریشونش
همه دیدن که عاشورا ، قیامت کرده با خونِش
مُراد و معنیِ ایثار ، شده واسهْ امامش یار
به ظاهر طفل شیش ماههست ، به باطن حیدره کرّار
سوزُوماتم ریخت،غم توو قلبم ریخت،کربلا رُو با،خونِش بِهم ریخت
داره به صورت ، نورِ امامت ، با خونِ پاکِش ، کرده قیامت
(ای علی جانم)
اگرچه توی گهواره ست ، به کلّ مُشکلات چارهست
علیِ بنِ حُسینه و ، توی عالَم همه کارهست
منم محتاج و بیچارهش ، شدم مجنون و آوارهش
پناه عالَمه اصغر ، توسل کن به گهوارهش
کارم افتاده ، به آقازاده ، کوچیک نداره ، این خانواده
دلدار و دلبر ، نَوه ی حیدر ، باب الحوائج ، شهزاده اصغر
(ای علی جانم)
نمیتونه جُدا باشه ، میخواد قربونِ باباشِه
با گریه گفت حسین لبیک ، که سربازِ خدا باشه
پای یارش میذاره جون ، شاید دردی بشه درمون
بهونهش گریه بود تاکه ، بِره پیش باباش میدون
جون میذارم پاش ، شاهمه باباش،واللهه آبه، تشنه ی لبهاش
شفیعِ ماها ، یکه و تنها ، تا ابده جاش ، آغوش زهرا
(ای علی جانم)
به راهِ حق میذارن سر ، عقیده دارن و باور
بُزُرگن آل پیغمبر ، نداره اصغر و اکبر
یه جرعه آب حرومش شد! ، برام این روضه ها دردن
خدا میدونه از دشمن ، چه سخته آب طلب کردن
همه ی آفاق ، باغِبون و باغ ، حتی ملائک ، گریون ازین داغ
داغش عذابه ، غصه ی آبه ، تنها اُمیدِ ، بی بی ربابه
(ای علی جانم)
#بهمن_عظیمی ✍
.👇
.
#فارسی #ترکی
#واحد_حضرت_علی_اصغر(ع)
#شب_هفتم_محرم
#واحد
از من هنوز پاره ی جانم مکدری
با خنده ات چرا دل من را نمیبری
بستم اگر دو دست تورا اصغرم مرنج
آخر نداشتم بخدا راه دیگری
ای نوگل خزان زده ام صبر کن کمی
پیدا کنند آب مگر قدر ساغری
اینسان که خیمه خیمه گرفتم سراغ آب
هرگز نرفته است پی اش هیچ هاجری
از من گذشت لیک علی جان خدا کند
هیج آهویی تلف نشود پیش مادری
هی زرد و سرخ میشوی از فرط تشنگی
سوسو چه میزنی پسرم همچو اختری
ناخن به سینه ام زده ای آنچنان علی
باید خودت کنی دل من را رفوگری
آز ال ایاق چال ایلمه افغان اوغول علی
باغریم تلظی دن اولوری قان اوغول علی
شرمنده ام سو یوخ سنی سیراب ایلیم
عباس عمون مگر تاپا امکان اوغول علی
ماهی کیمی سو دان سنی دشمن کنار ائدیب
قالدی سنین کیمی آنان عطشان اوغول علی
"سن صود اسیری سن هله من سو اسیری ام"
کیم دور ائذه بو دردیمه درمان اوغول علی
سن لیل تار ده منه امیّد سن بالام
باتما بیله ستاره ی تابان اوغول علی
سن پرپر اولسان ای گل خندان، ئولر رباب
بو باغبان اولار ائوی ویران اوغول علی
هرکیم سو ایستیری بو بیابان دا قان ایچیر
تئز حرمله ائدیر اوخا مهمان اوغول علی
✍امین عبداللهیان
.........
#واحد_حضرت_عباس(ع)
#شب_نهم_محرم
#واحد تاسوعا
بی پا و دست دیدنت ای شیر! مشکل است
دیدارِ سرسپاهِ زمینگیر مشکل است
صد تیر را کنار زدم از تنت ولی
از چشمِ تو کشیدنِ این تیر مشکل است
بهر تکلم این همه سنگین نفس نکش
با لخته خونِ نای تو تکبیر مشکل است
باید تورا به خیمه رسانم ولی دریغ
با این تنِ گسیخته تدبیر مشکل است
بادستِ رعشه دارِ من این گرد و خاک را
از قرصِ ماه روی تو تطهیر مشکل است
پشتم خمیده رو به سوی خیمه می روم
بعد از تو کارزار بر این پیر مشکل است
دور ای منیم بو چولده علمدار قارداشیم
تک قویما اهلِ بیتی وفادار قارداشیم
پوزقون دی حالتون، هانی پس قوللارین سنین
دنیا اولوب دی گوزلریمه تار قارداشیم
اصغر سوسوزدان آغلیوب عالم لری یاخور
گوزلور سنی ربابِ دل افگار قارداشیم
قیزلار سو جامی الده دیور العطش عمو
گریان قالیب دی زینبِ غمخوار قارداشیم
قورخوب رقیه، بیرده رجز باشلا سَس یتیر
غَرّا سسین دی قلبینه تیمار قارداشیم
سن اولماسان اسارته اهلِ حرم گِدر
دنیا اولار سکینیه غمبار قارداشیم
خیمه سرانی دوره لیَر شام لشکری
غارت ده عترتیم گورر آزار قارداشیم
اشعار ترکی #امین_عبداللهیان ✍
.👇
.
#زمینه_حضرت_علی_اصغر(ع)
#شب_هفتم_محرم
#زمینه
غم فراق تو اصغر ، رباب میکُشه آخر
زمین و آسمون گریون ، شده برات عزیز جون
چیکار کنم با داغ تو ، ببین چشام شده گریون
آتیش گرفته دل توو سینه ، رباب تو رو اینطور ببینه
از غم میمیره ۲
نخند به این دلِ شکستم ، پرپر که میزنی رو دستم
گریهم میگیره ۲
غم فراق تو اصغر ، رباب میکُشه آخر
غمِ نبودنت راهه ، نفس به سینه میبنده
ببین که حرمله داره ، به اشک بابا میخنده
میخوام بِرَم اگه بتونم ، عبای غرق خاک و خونم
میگیره بوتُو ۲
چطور پریشونت نباشم ، بسوی آسمون میپاشم
خون گلوتو ۲
غم فراق تو اصغر ، رباب میکُشه آخر
دلم شده پر از بونه ، دردام دیگه بی درمونه
خونِ گلوت خضابم کرد ، سر تا به پا تنم خونه
چطور بابا توو خاک بذارَت ، خونِ گلوی پاره پارهت
ریخته رو سینهت ۲
گرفته پیکرم بوی تو ، عبام و میکِشم روی تو
مادر نبینَهت ۲
غم فراق تو اصغر ، رباب میکُشه آخر
شبیه غنچه ای پرپر ، سخته غمت برا مادر
برای نبش قبر تو ، دلواپسم علیْ اصغر
برات ملائک بیقرارن ، این نانجیبا رحم ندارن
خیلی میترسم ۲
شکسته قلبِ تیکه تیکه ، سرت برا نیزه کوچیکه
ای وای از این غم ۲
غم فراق تو اصغر ، رباب میکُشه آخر
#بهمن_عظیمی ✍
.👇
.
#زمزمه #زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#سبک_کمت_کردن
گلم لالا
بگو چرا مرتب نمیشه حنجر تو بابا؟
باید خاکت کنم تا که نری زیر سم اسبا
گلم لالا
مثه خواب شد
تو آب خواستی دلم برا یه قطره آب برات آب شد
کار الان که نیس شیش ماهه کشتن تو کوچه باب شد
مثه خواب شد
میری سفر عزیزم بدون مادرت
میترسم که ببوسم جدا بشه سرت
حسین جانم ۵
____
امون دادن؟؟؟؟
تو آب خواستی ولی جوابتو با تیر کمون دادن
بمیرم دیگه جون نداشتی حتی واسه جون دادن
امون دادن
چه دلگیرم
برم خیمه بدون که زودتر از رباب میمیرم
تولد یه سالگیتو با محسن میگیرم
چه دلگیرم
سیراب شدی عزیزم دیگه آروم بخواب
یک تیر سه نفرو کشت من و تو رباب
حسین جانم
...................
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم ابن الحسن علیه السلام
چه غوغا شد
بالای نعش بی حال تو چه محشری برپا شد
بمیرم که تنت زیر پا افتاد و معما شد
چه غوغا شد
طلبکارن
یتیم گیرت آوردن و برا تو کم نمیذارن
به این راحتیا دست از سر تو بر نمیدارن
طلبکارن
پیراهن تن تو برات زره شده
بد تر از علی اکبر تن تو لِه شده
حسین جانم ۵
لگد خوردی
دیدم پهلوی خونیت و که ارث از مادرم بردی
جلو چشام تورو جوری زدن که دیگه پژمردی
لگد خوردی
شدی پرپر
چرا تن تو هم شده مثه تن علی اکبر؟
چرا انقده قد کشیدی ،من نمیکنم باور
شدی پرپر
داره از بدن تو میره جونِ حسن
دست حسین گرفته بوی خون حسن
حسین جانم ۵
................
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
دلم خونه
میدم بچه هامو تا نبینم چشم تو گریونه
میبینی خواهرت برای تو چقدر پریشونه
دلم خونه
فدای تو
دوتا گل پسرامو هدیه آوردم برای تو
رو مو زمین نزن من به فدای بوریای تو
فدای تو
باید برن نبینن زمین خوردنمو
باتو میون بزم شراب رفتنمو۲
حسین جانم ۵
______
چشام زاره
نمیخوام ببینن مادرشون راهی بازاره
بذار برن نبینن که اسیری دردسر داره
چشام زاره
مثه خوابه
الهی نبینن که پیکر تو زیر آفتابه
الهی نبینن رقیه از سرما نمیخوابه
مثه خوابه
این مردمی که دیدم همه بد دهنن
کاش بچه هام نبینن منو سنگ میزنن۲
حسین جانم ۵
...............
.
#شب_دوم_محرم
#ورودیه کربلا
بیا برگرد
غم جدایی از تو خواهر تو رو پریشون کرد
بگو چی کار کنم بعد تو من با این همه نامرد
بیا برگرد
دلم خونه
بگو بعد تو کی واسه ی زینب تو می مونه
کسی نیست شبا قنداقه ی اصغرو بگردونه
دلم خونه
کاش پای بچه هاتو روی خار نبینم
ناموست رو حسین جان تو بازار نبینم(2)
حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم حسین جانم
-----------------------------------
پر از آهم
میفته زیر چکمه های خولی صورت شاهم
میشه حرمله به جای اباالفضل تو همراهم
پر از آهم
چه جنجالی
چرا همش پریشونی و هی خیره به گودالی
الهی نبینم که زیر مرکبا لگد مالی
چه جنجالی
خواب دیدم که میزارم بوسه زیر گلوت
سمت پنجه های شمر ، داره میره گلوت (2)
حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم حسین جانم
میثم میرزایی
...........
#زمزمه
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم ابن عقیل
بیا برگرد
حیا ندارن اینجا مردمش تورو خدا برگرد
برات پیدا نمیشه کفنی جز بوریا برگرد
بیا برگرد
چشام تاره
حواست به حرم باشه که اینجا پره بازاره
علی اصغرتو نیار که اینجا حرمله داره
داغ تورو همینجا میبینه زینبت
تو چادرش تنت رو میچینه زینبت
---------‐------------------------
کم آوردم
دیدم دستای زجرو غصه ی رقیه تو خوردم
همش یاد رباب افتادم و هزار دفه مردم
کم آوردم
چه غوغایی
الهی نبینم تورو که زیر سم اسبایی
میاد صدای دخترت میگه کجایی بابایی
چه غوغایی
داد میزنم با اشکام حسین کوفه نیا
حیف سر تو نیست که بیفته زیر پا
حسین جانم ۵
.
#میثم_میرزایی ✍
👇
.
🏷#زمینه| جواب نداد تلاش من
#شب_هفتم_محرم
#مورخ_۱۱_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
جواب نداد تلاش من
وقت خطبه خونی
هر چه قدر داد زدم
ان لم ترحمونی
اوج غربتِ
الان یه ساعته
پدرت شرمندت تو بهت و حیرته
آه کجاس عموت
از آخرین قنوت
ابی عبدالله زیر بار خجالته
تیر بیرون زده از زیر عبا
معلومه معلومه
قربون صورت ماهش چقدر مظلومه
مظلومه مظلومه
۰
پیرو قرآنم تو مشکلات
استعینوا به صبر و صلات
۰
به مادرت گفتم نترس
جاش امنه پیشم
نمیدوسنتم آخرش
شرمنده میشم
آه من الاذن
ای وای الی الاذن
کم کم میرسه به والشمر والجالسن
آه من الورید
ای وای الی الورید
ای آسمون ببار کربلا گریه کن
تا قیامت دلم از روضهی تو غمگینه
غمگینه غمگینه
هر چی رو زدم نشد حالا سرم پایینه
پایینه پایینه
۰
پیرو قرآنم تو مشکلات
استعینوا به صبر و صلات
۰
#شور_حضرت_علی_اصغر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
.
🏷#واحد| شاخه گل من از ساقه افتاد
#شب_هفتم_محرم
#مورخ_۱۱_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاخه گل من از ساقه افتاد
از روی دستای حسین قنداقه افتاد
خدا گواهه صد دفعه مردم
وقتیکه بعد از تو یه جرعه آب خوردم
دستای خالیمو تکون میدم
لباس خشکشو نشون میدم
بچم هنوزم تشنهی آبه
بدون مادرش نمیخابه
لالا گلم لالا
میبینی حال و روزم رو از اون بالا
لالا گل پونه
خبر داری دل مادر برات خونه
۰
لالا علی اصغر…
۰
خونه گلوشو من پاک کردم
من با همین دستم تنش رو خاک کردم
بالای نیزه چشاشو بسته
از بس سرش افتاده از نیزه شکسته
شد بالش زیر سرت نیزه
شد رخت خابت ریگ این صحرا
شش ماه واست مادری کردم
یکباره رفتی و شدم تنها
لالا گل نازم
الهی توی آغوشم بیای بازم
لالا گل یاسم
من از عطر تنت نیزت رو میشناسم
۰
لالا علی اصغر…
۰
شب ها به یادت بیدار هستم
بعد از تو من از سایبون بیزار هستم
نشد خلاصه واسم بخندی
رو نیزه ای مادر نیوفتی از بلندی
هر کی ازم میپرسه این روزا
مادر شدن سخته میگم آره
نه جای تو روی نوک نیزست
نه جای من ما بین بازاره
لالا گل گندم
امون از خنده ها و تعنهی مردم
لالا گل لاله
چقدر واست زدم تو بی کسی ناله
۰
لالا علی اصغر…
۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
.
🏷واحد| ببین به این و به آن رو زدم
#شب_هفتم_محرم
#مورخ_۱۱_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببین به این و به آن رو زدم نشد بابا
ببین که بر زمین و زمان رو زدم نشد بابا
به قدر این کف دست آب هم نمیخواهی
به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا
بخاطر تو به ناکس به نامرد رو زدم بابا
به شمر تا به سنان رو زدم نشد بابا
به قدر این کف دست آب هم نمیخواهی
برای کمتر از آن رو زدم نشد بابا
برای آن که مرا حرمله زند نه تو را
به او به تیر و کمان رو زدم نشد بابا
مقابل من و تو آب را به اسبش داد
چقدر پیش همان رو زدم نشد بابا
بگو به مادر خود کم نزاشت بابایت
بگو به قدر توان رو زدم نشد بابا
ببین که پیر و جوان سپاه میخندد
علی به پیر و جوان رو زدم نشد بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد_حضرت_علی_اصغر
🔻
.
🏷#شور| دارم زیر لبهام
#شب_هفتم_محرم
#مورخ_۱۱_۰۴_۱۴۰۴
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارم زیر لب هام
هی روضه میخونم
این جسم رو چجوری
خیمه برسونم
با تیر سه شعبه
پاره شد حنجر
بی جون شده جسمت
خونی شده پیکر
تنه تو پر خون!
چجوری تیر رو ز حلقت بکشم بیرون؟!
خیلی شرمندم
که به همراه خودم آوردمت میدون
وای
پر اشکه دیگه چشمام
همه ترسم اینه که باز
جا به جا بشی رو دستام
وای
بمیره برا تو بابات
نکنه یه وقت بیوفته
سر تو به روی خاکا
با این که علی جان
خیلی سینه چاکی
جات امنه عزیزم
حالا زیر خاکی
رو نیزه میزارن
رأس پدرت رو
اما نمیبینن هیچ موقع سرت رو
روز آخر شد
خیمه ها قیامته،کربلا محشر شد!
جای قبرت رو
هی نشون دادن به هم رباب مضطر شد
وای
یکیشون اونجا صدا زد
گفت بیاید مزارش اینجاست
سرتو به نیزه ها زد
وای
مادرت دیگه کم آورد
شنیدم برای سوقات
حرمله گهوارتو برد
۰
حسین…
۰
#حضرت_علی_اصغر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
امام حسین ع
. #زمینه_امام_رضا #مدح #زیارت_مخصوصه #امام_رضا علیه السلام به سبک ای میهن خدایی #محمد_بیابانی ✍ 〰️
.
#شب_هفتم_محرم
تیر از کمان رها شد/ با حلقت آشنا شد/ با تیر حرمله، آه/ سر از تنت جدا شد
قربان روی ماهت/ آخر چه بُد گناهت/ منگر چنین به بابا/ می میرم از نگاهت
پرپر زدی به دستم/ دیدم، تنت، شکستم/ حیران شدم عزیزم/ گریان به تو نشستم
طفل نخورده آبم/ دل از عطش کبابم/ بینم چو حنجرت را/ از غم به پیچ و تابم
از جور کین هلاکی/ مدفون به زیر خاکی/ در خاک تیره اصغر/ یک دُر تابناکی
مظلوم شیر خوارم/ جان کرده ای نثارم/ از خون حنجر تو/ گل گون شده عذارم
ای طفل شیر خواره/ مقتول ماه پاره/ ای کا ش خنده ات را/ بیند پدر دوباره
ای نوگل شکفته/ ای از عطش نخفته/ بابا مصیبتت را/ جز با خدا نگفته
تاب غمت ندارم/ خون گشته قلب زارم/ بابا ببین چگونه/ آمد گره به کارم
تا تیر کین روان شد/ ناگه تو را نشان شد/ خون گلویت اصغر/ تقدیم آسمان شد
داغت به دل نشسته/ در خود مرا شکسته/ جان می کَنم چو بینم/ این دیدگان بسته
با مادرت چه گویم/ با خواهرت چه گویم/ با عمه غمین و/ دیده ترت چه گویم
ای شیرخواره اصغر/ ای ماه پاره اصغر/ بسته به روی من شد/ هر راه چاره اصغر
.