.
|⇦•سوختی سوختم..
#قسمت_پایانی /
#روضه و توسل به
#حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس آقا سید محمد جوادی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوشِ هم ضریحِ همیم ..
با تن بی تن، برایِ منی
کمَم که بیای، بابایِ منی ..
چقدر پیر شدم تو روزایِ دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دخترِ تو، نداره کس و کار ..
بابایی .. بابایی .. بابایی ..
پایِ زخمم به تو نرسید
نبودی که زجر موهامُ کشید ..
کارِ دنیاست دو تا دل تنگ
بهم برسن تو کاخِ یزید ..
یزید چوب به لبهات زده خیر نبینه
چجوری تونست چوب رو لبهات بشینه
لبِ تو چه پارهست، همه دردم اینه ..
ــــــــــــــــــ
سری که روبرومی،خودتی یا عمومی
نشناختمت عزیزم خودت بگو کدومی
اَبروی نصفِ نیمه، حالِ سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا؛
دخترت دیگه زیبا نیست ..
این خرابه جای ما نیست ..
منو زدن .. دشمنت سرم ریخت
منو زدن .. صورتم بهم ریخت
*اگه خسته شدی دیگه نگم .. اما این دختر انقده گریه کرد دیگه صداش گرفته بود .. ای بابا ...*
عوضِ بوسۀ تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربۀ پا دست به دیوارم کرد
چادرم پاره شده پیرهنم گل دار است
زیرِ چشمم اثر رد شدن از بازار است
ــــــــــــــــــ
دلم آغوشِ گرم تو رو میخواد
خرابه سرد و دارم میلرزم
هوا سردِ ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از کسی که سرِ تو رو
رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندونِ تو رو
با سنگ شکست بدم میاد
یه شب جا موندمُ اومد سراغم
همون مردی که با من خیلی بد بود
الهی که دلش آتیش بگیره
که دل سوزوندنُ خیلی بلد بود
همش میگفت:
عموت کجاست؟! حالِ تو رو نگاه کنه
بگو از علقمه بیاد، دستِ بستهت رو وا کنه
*آی بمیرم برات .. یه وقت دیدن سر یه طرف .. رقیه یه طرف .. هرچی زینب صدا زد رقیه عمه فدات شه، رقیه .. دیدن بلبلِ خرابه جان داده ..
ای حسین ...*
یک جفت چشمُ، دو لبُ مویی که سوخته
بابا محال بود چنین مختصر شود ..
گفتی عروس میشوی ای دخترِ گلم
گفتم عروسی ام زِ همه ساده تر شود
من معنی سه سال پریشانی توام
بگذار این سه ساله شهید سفر شود
ــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_محمد_جوادی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#ویژه_ایام_محرم
👇