. علیه_السلام ۸ از سوز زهر تاب ز پا تا سرت نبود حتی کمی رمق به لب و حنجرت نبود جان دادن تو می شد از این سخت تر اگر مهدی (عج الله) عزیز کرده ی تو در برت نبود کردند حمله بعد تو بر خانه ات ولی شکر خدا که در پس در همسرت نبود لبهای تو ز ضعف به هم خورد،شکر حق زخمی دگر به روی لب اطهرت نبود لرزید دست و پای تو از سوز زهر کین اما دگر به دست حرامی سرت نبود هر چند بی صدا شدی و سوختی ولی هنگام دست و پا زدنت خواهرت نبود این‌صحنه‌دیدنش‌به‌خداسهم‌زینب(علیهاسلام)ست آقا شما که نیزه به دور و برت نبود می‌دیدزینب(سلام‌الله‌علیها)ازروی‌تل،نیزه‌خورده‌را می گفت کاش گرد تنت،مادرت نبود ای نیزه خورده،پاره گلو،ای ذبیح من ای کاش جای نعل روی پیکرت نبود بر نعل های تازه تنت گیر کرده بود ای کاش شاهد بدنت،دخترت نبود .