📍استاد طارمی راد در بخش دوم از ارائه خود مهمترین شبهات را پاسخ دادند: 🔹به طور خلاصه تصویری که این افراد از علامه مجلسی ارائه کردند ایشان را عالمی متعصب جلوه می‌دهد که دخالت بی‌جا در امر حکمرانی دارد. 🔸صوفیان را قتل عام کرده است و زرتشیان و اهل سنت را مجبور به تغییر دین و مذهب نموده است. 🔹باورهای خرافی را ترویج کرده و در مجموع می‌توان مذهب شیعه را به او نسبت داد. 📍درباره ورود علامه مجلسی به حکومت و دخالت نامطلوب در امر حکمرانی: 🔸 اولا باید دانست علامه مجلسی رحمة الله علیه تمایلی به پذیرش مناصب حکومتی نداشتند. 👈ایشان در سال 1090 منصب قضا را پذیرفتند و پس از آن وقتی به منبر رفتند گریسته و ابراز ناراحتی کردند که قرار بود به حدیث شیعه خدمت کنند و اکنون مجبور به پذیرفتن منصب قضا شدند. 🔹 ثانیا ایشان در این مناصب دخالت‌هایی که موجب تضعیف حکومت باشند نداشتند. 👈برخی اقدامات ایشان مانند منع شرب خمر، منع کبوتر بازی، از بین بردن بتکده هندی ها، پایان دادن به نزاع‌های نعمتی و حیدری و ... که بر ایشان اشکال شده است بیشتر شایسته تقدیر است. 🔸 ثالثا بسیاری از نسبت‌ها به مجلسی از اساس نادرست بوده و منشاء آن خلط میان میرمحمدباقر خاتون آبادی معلم شاه سلطان حسین و علامه مجلسی است. 👈 ماجرا این است که شاه سلطان حسین به این شخص ارادت ویژه داشت و با وجود اینکه منصب شیخ الاسلامی را علمای طراز اول می‌پذیرفتند، در برهه‌ای قصد داشت او را شیخ الاسلام قرار دهد و بعدا او را به عنوان ملاباشی منصوب کرد، فارغ از اینکه چقدر اتهامات به این شخص مبنی بر دخالت در امور صحیح است، تشابه اسمی میان او و مجلسی سبب شد که علامه را به دخالت‌های بی‌جا در حکومت متهم کنند. ✔️ درباره قتل صوفیان گزارش تاریخی وجود ندارد تنها چیزی که نقل شده است آن است که صوفیان ولگرد را از اصفهان اخراج کرد. 👈جالب است که صفا مخالفت مرحوم میرلوحی سبزواری با علامه مجلسی را به سبب دشمنی مجلسی با صوفیان می‌داند در حالی‌که میرلوحی از متعصب ترین مخالفان صوفیه است و اساس علت اختلافش با علامه مجلسی صوفی بودن پدر مجلسی بوده است. 👈نکته دیگر این است که علت مخالفت مجلسی با صوفیان اعتقادی است و ارتباطی با سنی بودن آنها ندارد. 🔹در عین الحیات میتوان نقدهای ایشان بر تصوف را دنبال کرد. 🔸آنچه محرز است این است که نشانه‌ای از قلع و قمع صوفیان وجود ندارد. 🔹درباره ماجرای محمد علی حزین صوفی که ملک خان اخراج او را به مجلسی نسبت می‌دهد باید دانست که او متولد 1103 است یعنی هفت ساله بوده که علامه رحلت کرده است. ❗️در ماجرای تبعید اردستانی که مرحوم آشتیانی نقل کرده است باید گفت که هرچند علت اخراج اردستانی روشن نیست اما زمان آن برای سال 1135 است که بیست و پنج سال بعد از فوت مجلسی است! 🔸احتمال دارد منشاء اشتباه آشتیانی عبدالکریم گزی در تذکره القبور باشد که به اشتباه این داستان را به مجلسی نسبت داده است. ✔️ قضیه زردشتی ها هم به کل اشتباه است زیرا علامه مجلسی زردشتی ها را اهل کتاب می‌داند. 🔹اخراج زردشتی های اصفهان داستانی دارد که بنده شفاها پیگیری کردم لکن در منابع مکتوب اثری از آن نیست. 📍در پایان لازم است تذکر داده شود علامه مجلسی جز از والد بزرگوارشان از هیچکدام از اساتیدشان نام نمی‌برند با این حال با تحقیق روشن می‌شود که ایشان در فلسفه شاگرد آقا حسین خوانساری بوده است. 📍علامه مجلسی به فلسفه تسلط دارد و این امر را می‌توان از خلال مطالعه آثار ایشان به دست آورد اما آنچه اشتباه است نسبت شاگردی ملاصدرا است. 👈علت این نسبت نادرست شاید ایهام در عبارت خاتمه مستدرک مرحوم محدث نوری است. 👈ایشان هنگام شمارش اساتید علامه مجلسی از فیض کاشانی نام می‌برد و پس از آن با عبارت و هو یروی عن جماعه ... ملاصدرا را از اساتید فیض نام می‌برد که متاسفانه مرحوم شیخ عباس قمی به اشتباه گویا مرجع ضمیر را علامه مجلسی دانسته است. ️⃣ 🔸معاونت آموزش🔸 🔰 موسسه امام هادی (علیه السلام) 🔰 @emamhadi_qom