(خاطرات و حکایاتی از مرحوم استاد صفایی حائری) 🔰 تفاوت ديد با يكى از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بوديم. او به پياز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. كودكى در آن جا بود، مقدارى از آن پياز را دهان گذاشت. اشكش سرازير شد و زبانش سوخت و آن را رها كرد. دوستم خنديد؛ خنده‌اى پربار و پر از برداشت؛ كه عده‌اى به خاطر جهتى از چيزهايى مى‌گذرند، اما عده‌اى ديگر، همان چيز را به همان خاطر مى‌خواهند. آن تيزى و تندى كه كودك را فرارى كرده، مرا به سوى خود كشانده است و سپس ادامه داد در برابر سختى‌ها و ناراحتى‌ها عده‌اى به همان خاطر كه ما فرار مى‌كنيم، به استقبال مى‌روند و از سختى‌ها بهره مى‌گيرند. همان دردها و فشارها كه ما را از پاى در مى‌آورد، همان‌ها به عنوان پا، عامل حركت و پيشرفت و ورزيدگى عده‌اى مى‌شود. 📚 آیه‌های سبز، ص۱۳ / مسئولیت و سازندگی، ص۱۰۹ ⚪️ @Ensan_Jari ⚪️