💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗 ♡﷽♡ #تاریک‌خانہ🗝 ✍بہ قلمِ #شین_الف🍃 #فانوس_169 مروه با احتیاط از پله های چوبی پایین ر
🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗 ♡﷽♡ 🗝 ✍بہ قلمِ 🍃 حره ناباور چشم دراند: _تو حق نداری انقدر ناامید باشی! حق نداری... من بهت اجازه نمیدم مثل ببمار رو به موت رو به قبله دراز بکشی تا مرگت برسه! یعنی چی که من دیگه چیزی برای شروع ندارم! حرفات یادت رفته؟! آدمی که خدا رو داره به چه چیز دیگه ای برای شروع نیاز داره؟! _منم میخوام برم پیشش‌! میخوام از این خاکدان غم رها بشم... من خسته ام حره خیلی خسته ام... از درد و ناتوانی و عجز... از ترحم نگاه ها... از مراقبت ها... از تصاویری که محو نمیشن... از شکست... از تنهایی ای که الی الابد ادامه داره... بغضش به هق هق تبدیل شد: _این دنیا دیگه...چه ارزشی داره! وقتی من نمیتونم... دیگه مادر بشم... حره با بغض سرش را بغل گرفت و به سینه گذاشت... و او بی مهابا بارید... پر سر و صدا و عاصی... و چند قدم دورتر چشمهایی که نگرانش بود در حدقه میلرزید... دستش به جیب رسید و گوشی را بیرون کشید... شماره حسنا را گرفت... زود جواب داد: _بله آقا... +کجایی شما... حالش خوب نیست... قرصش رو بیارید براش... نیم ساعت از وقتش گذشته! حسنا کمی گوشی را دور گرفت و با تعجب حرفش را تجزیه و تحلیل کرد... عماد ساعت قرصهای مروه را به خاطر سپرده بود؟! با کمی تعلل پاسخ داد: _چشم الان... فقط... آقای سماواتی اومدن... توی منزل خاله منتظرتونن... عماد بی حوصله سر تکان داد: _باشه شما بیا من میرم... و قطع کرد... مروه هنوز اشک میریخت... و با تکان سر و دست برای حره چیزهایی را توضیح میداد که عماد تلاش میکرد لب خوانی کند اما موفق نمیشد... تمرکز نداشت و از نگاه کردن به او فرار میکرد... شاید چون میدانست دیگر مثل قبل نمیتواند بی تفاوت باشد... ... تمام شد... مثل تمام بهانه هایی که برای خودش میتراشید تا چند روزی سرش را با آنها گرم کنند، عروسی میثم و فرزانه هم تمام شد... و حالا وقت آن رسیده بود که اساسی فکر کند... به اینکه از این به بعدش را چطور میخواهد بگذراند... تا کی میخواهد زانوی غم بغل بگیرد... و اگر بخواهد فراموش کند و از جا بلند شود، آنطور که حره میگوید و میخواهد، میتواند؟! با کدام دلیل و انگیزه از نو شروع کند؟! و چه چیزی را شروع کند؟! باید دوباره تمام تفکراتش را منظم کنار هم میگذاشت و به تصویر جدیدی از هدف و مسیر میرسید... 🎙تمامۍحقوق رمان محفوظ و حق انتشار مجازے آن منحصرا بہ کانال ن.والقلم واگذار شده است...👇 http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 🚫 🚫 🔗💜🔗💜🔗💜🔗💜🔗