🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 ____________________ _نرگس امیر علی بهم گفت.. جلو نرگس میگی ضربه مغزی شده😂😐 +آرروووم آرمان ابرومون بردی اینقد نخند.. _برووو بابا +الان جدی ضربه مغزی شده؟؟ _نه فکر کنم مرده _آرمانننن😂 +آرمان؟! _بگو +میبریم گلزار شهدا؟! _نرررگس +آرمانن بریم حالم خوب نیست حتما باید برم _اون روزم میگفتی حتما باید برم نرفتی چیشد؟ ها؟! +نه خیرم اون روز عصرش با پریا رفتم.. +پریا پریا آرماننن پریا _پریا چی؟؟ +اصلا یادم رفت بهش زنگ بزنم از وقتی امتحانام تموم شدن ندیدمش _زنگ بزنی که چی بشه😂 +آرمان بیا بریم مزار شهداد جوــ ‌‾چیشدین بچه ها؟ +امیر علی آرمان منو نمیبره. مزار شهدا ‾آرمانننن _امیر علی من از اونجا متنفرممممم +خوب تو میتونی بشینی تو ماشین من خودم میرم میام .. ‾آرمان ببرش _باشه بریم.. (الان نمیتونستم رو حرف امیر علی حرف بزنم... واقعا موندم چطوری که نرگس میگه شهید کمکم میکنه.. حالا من هیچ کار نمیکنم ببینم می خواد چکار کنه.. ببینم میتونه با امیر حسین ازدواج نکنه وقتی همه موافقن _نرگس +بله؟ _هیچی +آرمان اره خب دوسش ندارم... دلیل بر این نمیشه که دعا کنم بمیره.... _خداکنه بمیره😂 +آرمانن من دعا میکنم چیزیش نشده باشه تو دعا میکنی بمیره واقعا.. _نرگس من واقعا نمیفهمم نکنه..... +آرمانننن خوب اگه یه آدم غریبه هم بود من دعا میکردم خوب بشه.. _باشه..