اردوغان تحقیر شد اما عبرت نگرفت! 🔹اردوغان با رویای نو عثمانی، می خواست در سوریه و عراق مرتکب سیاست غلطی بشود اما نتوانست. او در توهم احیای امپراتوری عثمانی بود که ناگهان دید کودتا گران فرش زیر پایش را کشیده اند. و اگر حمایت ایران نبود، ابقای او و دولتش بسیار دشوار می شد. ♦️او اما به جای قدرشناسی از حمایت ایران، دوباره توهم زده و این بار در باکو، شعری را که در ایران، در باره جدایی جمهوری آذربایجان از ایران بزرگ خوانده می شود، بر عکس خوانده است! 🔹شعر و شاعری مبتنی بر خرد و حکمت، بسیار ارجمند است. اما یک سیاستمدار، وقتی به شعر خواندنِ پس و پیش و تا به تا می افتد، خبر از ورشکستگی خویش می دهد. ♦️اردوغان با وجود لفاظی علیه اسرائیل، در ماجرای فتنه انگیزی در سوریه و عراق، در خدمت نقشه "صهیونیسم مسیحی" عمل کرد؛ اما از همان ها، در کودتای پنج سال قبل خنجر خورد. 🔹با این وجود، گویا او هنوز عبرت نگرفته، که در فتنه انگیزی صهیونیسم مسیحی در منطقه قفقاز، باز هم پذیرفته نقش پادویی را ایفا کند. او بلا تردید، نتیجه این بلاهت و خوش رقصی را خواهد دید؛ همچنان که صدام و محمد مُرسی، هر کدام به نوعی، نتیجه خوش رقصی های شان را دیدند و چشیدند. 🔹مرُسی هم که از نظر اخوانی بودن به اردوغان نزدیک بود، توهم زد و ضمن مقابله جویی با جبهه مقاومت (به رهبری ایران)، به دشمنان ملت های مسلمان اعتماد کرد؛ تا آن که در اثر کودتا به زیر کشیده شد و در غربت زندان، در تنهایی مُرد. بدون هیچ سر و صدایی در دنیا. ♦️اردوغان یک بار از خطر جست و اگر اندکی درایت و عبرت اندوزی داشت، پا در همان باتلاق نمی گذاشت. او یک بار تا حد غرق شدن پیش رفت و با حمایت ایران، نجات یافت. اما گویا کم حافظگی و سفاهت، در کمین وی نشسته و این می تواند یک سیاستمدار را نابود کند.