۸ 📝دیروز وقتی برگه امتحانم را گرفتم و چشمم به نمره افتاد برای بار چندم توی این ماه شوکه شدم ... ایام امتحانات بود و من برخلاف همیشه اصلا تمرکز درستی روی درس نداشتم و نمیتوانستم به خوبی گذشته امتحانات را بگذرانم. علاقه و وابستگی به یاشار باعث می‌شد به زور کتاب درسی دست بگیرم، دوست داشتم دائم با او چت کنم یا تلفنی حرف بزنیم. درس خواندن برایم به شدت سخت و عذاب‌آور شده بود. از طرفی در جلسه امتحان هم استرس میگرفتم و همان مقداری که خوانده بودم هم درست خاطرم نمی‌آمد. از همین حالا نگران واکنش خانواده به نمره‌هایم بودم؛ وقتی برای گرفتن کارنامه بیایند با چه رویی بگویم این کارنامه متعلق به من است؟! من ک همیشه نمره‌های خوب میگرفتم... ⁉️اگر از من علت را پرسیدند چه بگویم؟! وقتی یاشار بود که باهم چت کنیم به کل کتاب را کنار میگذاشتم و میخواستم با او حرف بزنم، و حتی وقتی نبود هم نمیتوانستم تمرکز کنم و هرچند دقیقه سراغ گوشی میرفتم تا چک کنم که پیام داده یا نه، و اگر هم پیام جدیدی نبود چت های قبلی را چندبار میخواندم... و وقتی به خودم می‌آمدم کلی از وقتم را تلف کرده بودم . ♨️این روند باعث شده بود مجبور باشم شب های امتحان تا دیروقت بیدار بمانم و با همین کیفیت پایین درس بخوانم، در نتیجه روز امتحان هم سرحال نباشم و خلاصه همه چیز درکنار هم برای خراب کردن امتحانات جمع شوند. 😞 من هیچ وقت اینگونه نبودم....😣 _________________________ 👈*لازمه تحصیل دانش، داشتن تمرکز فکری و روحی است. اما وقتی دختر و پسر با یکدیگر دوست می شوند مدام در فکر هم بوده و دیگر به تحصیل و کسب دانش بی توجهند که این خود بزرگ ترین مانع در راه رشد و ترقی علمی آن هاست. @farzand_aftab