• اندیشه • 1.5 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ در مقدمه نیم‌نگاهی به سه نکته خواهیم داشت : الف. ایدۀ مادر، ب. عاقلۀ فرهنگ و ج. چرخۀ پیشرفت فرهنگی ▫️مقدمه (14) حضرت آقا می‌فرمایند : «ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد»(6/ 6/ 1400)، و این بدون دیدگاهی در باب «پیشرفت فرهنگی» و «الگوی پیشرفت فرهنگی» و از جمله «چرخۀ پیشرفت فرهنگی» میسر نیست. این چرخه چه عناصری دارد و چه سازکار منطقی‌ای بین این عناصر می‌توان قائل شد؟ ● ب. چرخۀ پیشرفت فرهنگی 2 «چرخۀ پیشرفت فرهنگی»؛ یعنی یک پیوند، تعامل و تعاضد واقعی بین چند عنصر کلیدی فرهنگی ـ اجتماعی که یک عنصر از ثمرات عنصر دیگر تغذیه می‌کند و خود را به افق بالاتری می‌کشد و زمینه را برای نقش‌آفرینی مؤثر عنصر دیگر فراهم می‌نماید. البته این که آیا رابطۀ این عناصر کلیدی از الگوی دورانی تبعیّت می‌کند یا شکل پیچیده‌تری دارد، خود محل بررسی است. اکنون برای تسهیل بحث رابطۀ گردونه‌ای را پیش‌فرض می‌گیریم(ضمن گرایشی که به این الگو هست). سؤال از «چرخۀ پیشرفت فرهنگی» در زمرۀ سؤالهای خوب است؛ زیرا اگر چنین پیوند و تعاملی بین آن عناصر کلیدی فرهنگی ـ اجتماعی وجود داشته باشد، دریافتن آن کمک بزرگی به تعریف یک «جریان منطقی و بالندۀ پویش فرهنگی» می‌نماید. همان طور که گفته شد این بحث از نظریّه‌های پیشرفت و الگوی پیشرفت تغذیه می‌کند، ولی با تکیه بر ایده‌ای اولیه در حوزۀ فرهنگ و پیشرفت فرهنگی (در آینده تبیین خواهد شد) چرخه‌ای مشتمل بر چند عنصر زیر تصویر می‌شود (طبعاً آنچه تقدیم می‌شود تنها طرح اولیه‌ای است برای تأمل و مشارکتهای دلسوزان عرصۀ فرهنگ کشورمان) : ❖ عناصر این چرخه : • هدایت رهبری انقلاب • عاقلۀ نخبگانی فرهنگ • ایدۀ مادر فرهنگی • گفتمان پایه • طراحیهای راهبردی/الگو پیشرفت فرهنگی • گفتمان قیام فرهنگی • قیام : نخبگان، متولیان و متدینان • حلقه‌های میانی راهبر فرهنگ • کار فرهنگی / حل مسأله : پیشرفت • خلق علوم فرهنگی • روایت پیشرفت ✺ به تشریح برخی قسمتها و پیوندهای میان آنها می‌پردازیم : 1• هدایت رهبری انقلاب هدایت‌های ولیّ به حق جامعه، معنای ساده‌ای ندارد و به نظر می‌رسد گاهی با آن برخورد شعاری یا عاطفی صورت می‌گیرد. فکر و فرهنگ شیعه الگوی جذاب و نسبتاً پیچیده‌ای برای حکمرانی و ادارۀ جامعه ارائه می‌کند؛ الف. از یک طرف امکان مردم‌سالاری کامل و مشارکت حداکثری مردم را تأیید می‌کند و طرح متین و گسترده‌ای برای آن ارائه می‌کند و این مشارکت و ولایت را نه تنها یک حق بلکه بالاتر از آن یک کمال، یک رشد و یک تکلیف می‌داند، واقعی‌تر، صادقانه‌تر و ژرفتر از هر نگاهی به ولایت مردم گرایش نشان می‌دهد و «نقش مردم را نقش معیار» می‌خواند. الگویی برای «امامت امت»(پیام 12 فروردین امام خمینی) ارائه می‌نماید و معماری یک زندگی ایده‌آل را وظیفۀ آنها می‌داند و به مردم جامعه خود می‌گوید «باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است، قدمهای بعدی را بردارید»(پیام 12 فروردین امام خمینی) مردمی که درباره‌شان معتقد است : «دفاع از انقلاب و تشخيص مصلحت آن، كارى است كه هم آسان و هم مشكل (سهل و ممتنع) مى‏باشد. آسان است؛ چون فطرتهاى‏ پاك‏ عامۀ مردم آن را تشخيص مى‏دهد. اگر شما به جمعيت عظيم مردم ايران نگاه كنيد، خواهيد ديد كه در همۀ مسايل از اول انقلاب تا امروز، تقريباً عامۀ مردم درست فكر كرده‏اند، درست تشخيص داده‏اند و راه را خوب شناخته‏اند و اصولًا شبهه و وسوسه و خدشه‏يى در راه مستقيم آن‏ها به وجود نيامده و يا زودگذر بوده است»( 21/ 04/ 1368) و می‌گوید : «بی‌تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است؛ و رمزپیروزی را ملت می‌داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند كه دو ركن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حكومت اسلامی؛ و اجتماع ملت درسراسر كشور با وحدت كلمه برای همان انگیزه و مقصد [است]»(وصیتنامۀ حضرت امام) ب. در عین حال از طرف دیگر با تعریفی درست و فطری از نخبه (با تکیه بر تعریف درست انسان و سعادت)، نخبه‌گرایی را تئوریزه می‌کند و نخبه را کاملاً مردمی و نه تنها مزاحم مردم‌سالاری نه، بلکه عنصری ضروری و شتاب‌دهنده برای آن می‌بیند. «فتح‌الفتوح انقلاب و پیشرفت واقعی اين است كه نخبگان براى كشور آينده‌اى تصوير کرده و براى رسيدن به آن، تلاش می‌کنند.»( 12/ 7/ 91) و می‌گوید : «يك جامعه بدون دارا بودن استخوان‌بنديهاى ذهنىِ قوى، در حركت جهانى نخواهد توانست از سربالايي‌هاى دشوار و پيچهاى سخت عبور كند. بنابراين، جامعه همچنان كه به بدنۀ فكرى نياز دارد، به نقطۀ ممتاز فكرى هم نياز دارد ... بنابراين، منهاى اين‌كه ما بخواهيم غيرنخبه را مورد تغافل قرار دهيم، بايد براى نخبگان، حسابى باز كرد.»( 3/ 7/ 81) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang