• تحلیل •
استاد مطهری : «شمرِ امروز را بشناس» / «شمر بن ذى الجوشن انسان ضد انسان است» / «شمر بن ذى الجوشن، لعين ازل و ابد، صبح زود حمله كرد كه از پشت خيمهها بيايد و به اصطلاح شبيخون بزند. تا آمد و چشمش به اين وضع افتاد و ديد نمىتواند برود، ناراحت و عصبانى شد. شروع كرد به هتّاكى و فحّاشى و جسارت كردن»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️ مویۀ شغال
1
متنی به عنوان مقدمۀ ترجمۀ عربی پیامهای تباه آقای میرحسین موسوی در فتنۀ 88 منتشر شد و باعث هیجان جامعۀ انقلابی گشت. این نوشته را واقعاً نمی توانستم و قصد نداشتم بخوانم؛ چون منسوب به کسی بود که کارنامهای گشوده پیش ما داشت، انسانی که نقشهای کلیدی شوم برعهدهاش بود و اکنون به مهرهای سوخته بدل گشته است.
یکی از دوستان عزیزم مطالبۀ یک بازخورد به این نوشته کرد. بدین واسطه مجبور شدم نوشته را بخوانم تا حداقل یکی دو نکته را که به ذهن متبادر میشود جهت به اشتراک گذاشتن با جامعۀ عزیز و پرمسؤولیت مذهبی و انقلابی مطرح کنم.
1. اگر انقلاب نمیتواند جانیان مسلّم کشور خود را بالای دار ببرد به خاطر کوتاهی «جهادگران تبیین» است. فتنۀ 88 از طراحی گستردۀ خارجی و داخلی شاید 10 ساله برخوردار بود، ولی عقبۀ مردمی داشت و زمان برد تا مردم نسبتاً آگاه شدند، همچنین عقبۀ نخبگانی داشت و خیلی از آنها هنوز در تعویق تحلیل قرار دارند.
به همین جهت این فتنه یک حادثۀ عمیق و زیانبار بود و هست و شکافهای اجتماعی تلخی پدیدآورد که باید برای عواقب آن «فکرهای جدی و واقعی و غیرشعاری» کرد.
جامعۀ ایران، انقلاب و دگرگونی بزرگ خود را بدون فرهیختگی و آگاهی نمی تواند به جایی برساند. به همین جهت این درست نیست که برخی جریانهای مؤثر در این چند دهه به خوبی شناخته و شناسانده نمیشود. این خوب نیست که نقش یک جریان نفاقپیشه در بسیاری از مشکلات ریشهای این کشور «به خوبی» و «به صورتی مؤثر» حلاجی نمیشود و نسل جوان ـ که دهههای آینده به آنها تعلق دارد ـ از آنها بیخبر میماند.
2. این قوم نفاقپیشه و بدعمل آنقدر برای ما شک و تردید آفریده است که به نظر لازم میرسد تمام کارهای گذشتهشان مورد بازبینی قرار بگیرد، حتی کاری که به ظاهر صلحخواهانه بود و آن مجبور کردن حضرت امام به پذیرش قطعنامۀ 598 که حضرت امام آن را «نوشیدن جام زهر» نامید و صلح پیشنهادی نظام سلطه را یک سال معطل کرد و آن را خلاف مصالح ملت و در تضاد با جوهرۀ انقلاب معرفی میکرد و آن را «صلح بین اسلام و کفر» میخواند و تا یک هفته قبل پذیرش قطعنامۀ سازمان ملل ـ که با فشار این طائفه دنبال میشد ـ ، میفرمود «هر کس از صلح سخن بگوید خائن است».
این طائفه پیشتر هم بر خلاف خواستۀ امام ره «جنگ را در رأس همۀ امور کشور» نمیدانستند و با اهمال در این دستور پرتأکید حضرت امام ره باعث یک جنگ فرسایشی شدند.
سرلشگر غلامعلی رشید که یکی از 13 نظامی ارشد کشور و طراح عملیاتهای مهمی بوده است میگوید :
«ما در سال 63 و 64 فریاد میزدیم که چرا دولت وارد جنگ نمیشود. در حالی که در سندی که در عملیات خیبر و بدر به دست ما آمده بود، مشخص شد که وزیر نفت عراق به دستور صدام سه ماه در کنار یک فرمانده لشکر در حاشیه دجله زندگی کرده و بعد گزارش داده بود که پس از سه ماه زندگی در کنار یک فرمانده لشکر چه امکاناتی را به لشکر داده است. ما آرزو داشتیم که حتی یک شب وزیر راه، مخابرات، بهداشت و درمان و مسکن و وزرایی که میتوانستند به ما کمک کنند در قرارگاهها حضور پیدا کنند»
و سردار کوثری که از سال 63 به مدت 16 سال فرماندۀ لشگر 27 محمد رسول الله ص بود می گوید : «عراق در زمان شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 تعداد ۱۲ لشکر و ۱۵ تیپ مستقل داشت، اما در پایان جنگ ۶۲ لشکر داشت؛ زیرا تمام امکانات کشور را برای تقویت جبهههای خود بهکار گرفته بود»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلند شهید سردار همدانی رضوان الله تعالی علیه
☘️
@faslefarhang