عبداللّه بن عمر وقتی شنید حَجّاج به مدینه آمده، به خانه او رفت و با اصرار و التماس به محضرش رسید، درحالی‌که او که مشغول عیش‌‌ونوش بود. حجاج پرسید: برای چه این وقت شب مزاحم شدی؟ عبداللّه گفت: ‌‌‌‌ای خلیفه خدا! آمده‌ام بیعت کنم. حجاج گفت: شبانه؟! چرا صبح نیامدی؟! عبداللّه پاسخ داد: قربان، اگر تا صبح زنده نمانم، جواب خدا را در قیامت چه بدهم؟! چون از رسول خدا ص شنیدم که فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ می‌‌تَةٌ جَاهِلِيَّةٌ»؛ هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. حجاج هم برای تحقیر بیشتر او گفت: حال از جا برخاستن ندارم تا دست بدهم؛ با پایم بیعت کن! و پایش را به سوی او دراز کرد. ابن‌عمر هم شصت پای حجاج را بوسید و پس از حمد و خوشحالی از حصول توفیق بیعت خارج شد. از آن پس معروف شد که «هر کس با دست علی ع بیعت نکند، عاقبت با پای حَجّاج بیعت می‌کند». مثل برخی که از این مملکت فرار کردند. خدمت به این مردم نجیب و وطنشان را ر‌‌‌ها کردند؛ خدمت به جمهوری اسلامی در مسیر توحید را ر‌‌‌ها کردند و به خارج از کشور رفتند و نوکر شبکه‌‌‌های رژیم کودک‌‌کش شدند. این‌‌‌ها یک دسته از کسانی هستند که خیانت به وطن کردند و وضعیت آن‌‌‌ها روشن و خط و خطوط آن‌‌‌ها هم مشخص است. 🔸اما یک دسته دیگر کسانی هستند که شاید خدای نکرده در بین ما هم حضور داشته باشند. کسانی که به زبان می‌‌گویند ایمان آوردیم، ولی در عمل حاضر به انجام تعهدات ایمانی خود نیستند و «سَمِعنا» می‌گویند، ولی «أَطَعنا» نمی‌گویند؛ یعنی در عمل حاضر به اطاعت نیستند. فقط زبانی ادعای انقلابی بودن و وطن‌‌دوستی دارند، مانند کسانی که قرآن می‌‌فرماید به رسول خدا می‌‌گفتند: « نَشهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ »؛ (چون منافقان نزد تو آيند، مى‏گويند: گواهى مى‏دهيم كه تو بى‏ترديد فرستاده خدايى، و خدا مى‏داند كه تو بى‏ترديد فرستاده اويى، و خدا گواهى مى‏دهد كه يقيناً منافقان دروغگويند 🔸پس اگر کسی صرفا شهادت بدهد و در عمل حاضر به انجام تعهدات شهادت خود نباشد، خداوند می‌‌فرماید که آن‌‌‌ها دروغگو هستند. یکی از میثاق‌‌‌هایی که از جانب خداوند بر دوش بندگانش قرار دارد، تعهد به یاری رسولان الهی است؛ اینکه از آن‌‌‌ها اطاعت کنیم و نگذاریم کربلایی دیگر بر پا شود: « وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ »؛ و [ياد كنيد] هنگامى كه خدا از همه پيامبران [و امت‏هايشان‏] پيمان گرفت كه: هرگاه كتاب و حكمت به شما دادم، سپس [در آينده‏] پيامبرى براى شما آمد كه آنچه را [از كتاب‏هاى آسمانى‏] نزد شماست، تصديق كرد. قطعاً بايد به او ايمان آوريد و وى را يارى دهيد. اینکه کسی ادعای وطن‌‌دوستی یا مردم‌‌دوستی داشته باشد، ولی در عمل حاضر به تعهدات آن نباشد، این پذیرفته نیست. از یک طرف دم از وطن‌‌دوستی می‌‌زنیم و از طرف دیگر منابع خدادادی این سرزمین را اسراف کنیم؛ در مصرف برق اسراف کنیم؛ در مصرف آب اسراف کنیم. تعهد به ادعا‌‌‌ها یعنی مشارکت در رسالت رسولدص. اینکه در دعاها می‌‌خوانیم: «اَللَّهُمَّ اِجْعَلْ لِی مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِيلاً» یعنی خدایا! به من هم توفیق بده تا به وظایفم عمل کنم، که عمل به وظایفم، یعنی مشارکت در انجام مأموریت رسول تو. رعایت این تعهدات نیاز به دین ندارد و صرف وطن‌‌دوستی هم که باشد، باید در مصرف منابع صرفه‌‌‌جویی کنیم. ادعای مردم‌‌‌دوستی یعنی شرکت در انتخابات و تقویت نظامی که در خدمت مردم است. از یک طرف، ادعای مردم‌‌دوستی داشته باشیم، بعد در مهربانی و خدمت به مردم کوتاهی کنیم! از یک طرف، ادعای مردم‌‌‌دوستی داشته باشیم، ولی سطح زندگی ما با مردم فاصله زیادی داشته باشد! سطح متوسط درآمد ما با عامه مردم فاصله نجومی داشته باشد، بعد هم در رسانه‌‌‌‌‌ها بگوییم به خاطر مردم، به خاطر مردم! کسی که مردم‌‌دوست است، زندگی‌‌اش اشرافی و همراه با تجمل‌‌گرایی نیست. مردم‌‌دوست، شهد رجایی بود که سطح زندگی‌‌اش مانند متوسط مردم بود. مردم‌‌دوستی یعنی کمک به اقتصاد این مردم؛ یعنی کمک به کارگر ایرانی؛ یعنی مصرف کالای ایرانی. 👌اگر کالای ایرانی قابل قبولی در داخل تولید می‌‌شود، ولی ما نمونه خارجی آن را می‌‌خریم، ما مردم و این خاک را دوست نداریم. 📚‌‌ویژه نامه ماه مبارک در لینک زیر ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/fatemi222/12485