خواهش از امام رضا(ع)
مردی از اهالی بلخ با غلام خود به زیارت مرقد شریف امام رضا(ع) آمدند. آن شخص در بالاسرِ مرقد و غلامش در پایین پای امام مشغول نماز شدند. پس از نماز هر دو به سجده رفتند و سجده آن ها طول كشید.
سرانجام مرد بلخی پیش از غلام خود سر از سجده برداشت و غلام را صدا زد. غلام برخاست و نزد وی آمد. بلخی به او گفت: آیا میخواهی تو را آزاد كنم؟ غلام گفت: آری. بلخی گفت:
تو را در راه خدا آزاد ساختم و كنیزم را كه در بلخ است آزاد كردم و او را به همسری تو درآوردم، به فلان مقدار مهریه كه خودم آن مهریه را میپردازم و فلان باغ خود را به شما دو نفر بخشیدم و پس از شما وقف فرزندان و نسل شما باشد.
غلام گریست و گفت:
«سوگند به خدا و به این امام همام! من نیز همین تقاضا را در سجده كردم».
(عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 282)
🍃🌹🍃
@fatemi222