3⃣👈نهضت توّابين اين قيام ، هر چند پس از قيام مردم مدينه و مكّه تحقّق يافت ، ولى مقدّمات شكل گيرى آن ، هم زمان با قيام مدينه و مكّه آغاز شد . اين نهضت ، توسّط كسانى صورت گرفت كه دعوت آنها از امام حسين عليه السلام براى آمدن به كوفه و سستى آنها در يارى رساندن به ايشان ، واقعه خونبار كربلا را به وجود آورد . بدين سان ، آنان مرتكب گناه بزرگى شده بودند و مى خواستند با خون خود ، ننگ اين گناه را از خود بزدايند . به همين جهت نيز نهضت آنان ، «نهضت توّابين» ناميده شد . به سخن ديگر ، بخش عمده اى از مردم كوفه كه مى توانستند با يارى رساندن به امام حسين عليه السلام ، سرنوشت جامعه را دگرگون كنند ، به دلايلى كه پيش از اين بدانها اشاره شد .تسليم سياست زر و زور و تزوير ابن زياد شدند ؛ ولى در اثر امواج روانى، اجتماعى و سياسى واقعه كربلا ، متوجّه خطاى تاريخى خود شدند و تصميم گرفتند كه با قيام بر ضدّ حكومت يزيد و مجازات كردن قاتلان سيّد الشهدا ، از ننگ اين گناه نابخشودنى بكاهند . متن گزارش طبرى در اين باره ، چنين است : وقتى حسين بن على عليه السلام كشته شد و ابن زياد از اردوگاهش نُخَيلهلشكرگاه كوفه ، در نزديكى كوفه، در راه شام باز گشت و وارد كوفه شد، شيعيان به سرزنش خود و اظهار پشيمانى پرداختند و متوجّه شدند كه خطاى بزرگى مرتكب شده اند كه حسين عليه السلام را دعوت كرده اند تا يارى اش كنند ؛ امّا [پس از آمدن ، ]رهايش كرده اند و او در كنار آنها كشته شد و كمكش نكردند . [سپس] احساس كردند كه ننگ و گناهشان در كشتن حسين عليه السلام ، جز با كشتن قاتلان حسين و يا با كشته شدن در اين راه، قابل شستن و پاك كردن نيست. پس نزد پنج نفر از بزرگان شيعه كوفه رفتند: سليمان بن صُرَد كه از صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله بود، مُسيّب بن نَجَبه فَزارى كه از صحابه امام على عليه السلام و نيكان آنها بود، عبد اللّه بن سعد بن فضل اَزْدى، عبد اللّه بن وال تَيمى و رِفاعة بن شدّاد بَجَلى. آن گاه اين پنج نفر در منزل سليمان بن صُرَد ، گرد آمدند . اينها از بهترين ياران على عليه السلام بودند و تعدادى از شيعيان و بهترين هاى آنها و سرانشان هم حضور داشتند . وقتى آنها در منزل سليمان بن صُرَد جمع شدند، مسيّب بن نَجَبه ، شروع به سخنرانى كرد و حرف زد و خدا را ستود و سپاس گفت و بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درود فرستاد و گفت: امّا بعد، ما عمرمان طولانى شد و گرفتار فتنه هاى گوناگون شديم، و راغبيم كه پروردگارمان ، ما را از كسانى قرار ندهد كه فردا به آنها مى گويد:«أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جَآءَكُمُ النَّذِيرُ ؛فاطر : آيه ۳۷ .آيا ما به شما عمر طولانى نداديم تا هر كس كه اهل پند است، در آن ، پند گيرد، و آيا هشدار دهنده براى شما نيامد ؟». اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:«الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَىابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَة ؛نهج البلاغة: حكمت ۳۲۶. عمرى كه خداوند در آن ، عذر را از پسر آدم بر مى دارد، شصت سال است» و كمتر كسى از ما هست كه به آن نرسد. ما شيفته تعريف كردن از خود و ستوده شده شدن توسّط پيروانمان بوديم كه خداوند ، خوبان ما را آزمود و ما را در دو جايگاه مربوط به پسر دختر پيامبر، دروغگو يافت. 🆔 @fatemi222