ذوالفقار هم در ضاحیهی بیروت تمام شد؛ در پسآی سامان دادن به یکانهای رزم شیعیان بحرین تا بالا آوردن نخستین لشکر بسیجی از جمع ملیتهای امت در شام. و من هنوز در آن شبم که برای رزمندههای آن لشکر مادهی معنای جنگ را تدریس میکردم، و آن انتها پلاک میدادند و به پرواز میرفتند...