انقلاب : خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لااله‌الا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه می شود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. می توان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریان های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود می آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال این ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از ، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ، اگر نگوییم از همه‌ی این ها، از بسیاری از اینها - می شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی ، فلسفه‌ی و... و. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمی تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید. 🍃 بیانات در دیدار نخبگان حوزه علمیه - ۱۳۸۲/۱۰/۲۹ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar