تأثیرخیال و نفس «روح» بر روی بدن انسان 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ شخصی می گفت : در جنگل که بودم از لابلاي درخت ها يک مرتبه کسي آمد و شروع کرد به زدن من ، و اين هم جاي مشت او ، و واقعاً به اندازه جاي مشت صورت او ورم کرده است ، شما مي مانيد که آخر اينجا جايي نيست که کسي پنهان شده باشد و بعد هم بيايد اين بنده خدا را کتک بزند . 🔷 غافل از اينکه او در آن تنهايي با رشد خيالات ، از خودش کتک خورده ، منِ او آنقدر قدرت دارد که به اين شکل بر بدن او تاثير بگذارد . در حالي که ما اين تاثيرات را به پاي انسان يا جني مي گذاريم . 🔶 البته نمي خواهیم وجود جن را رد کنم ، فعلاً مي خواهيم نقش قواي نفس روشن شود ، موقعي که طرف از خيالات خود تاثير مي گيرد آنقدر به خيال خود اجازه ي رشد داده است که آن خيال مي تواند روي بدنش او تاثير گذارد . 🔷 حتماً شنيده ايد طرف خواب رفيقش را ديد که صحراي محشر است رفيقي که در جهنم بود ، جلو او را گرفت که يک ريال از او طلبکار هستم بده و گر نه نمي گذارم از پل صراط به سوي بهشت رد شوي ، گفت اينجا که پول ندارم ، گفت پس بگذار براي اينکه يک کمي خنک شوم انگشتم را روي بدنت بگذارم ، از سوز تماس انگشت او روي بدنش فرياد کشيد و بيدار شد ، ديد راستي راستي آن جاي بدنش زخم شده است و به شدت مي سوزد . 🔶 آري خيال طرف ، به عالم قيامت سير کرد و تحت تاثير آن عالم قرار گرفت و آن تاثير را به بدن منتقل کرد . بدن او که به قيامت نرفت ، بدنش در رختخواب خوابيده بود ، روحش به قيامت رفت و از آن عالم متاثر شد ولي بدنش زخم شد . 🔷 در فرانسه براي اينکه ثابت کنند روان انسان بر بدنش تاثير مي گذارد در محکمه و در جلو زنداني، مجازات او را اين چنين قرار دادند که بايد آهن گداخته اي را روي دستش بگذارند. 🔶 براي اجراي حکم در زندان و جلوي فرد زنداني کوره اي حرارت زا آوردند و ميله اي را هم در کوره گذاشتند تا خوب داغ و قرمز شد ، دست هاي فرد زنداني را همان طور که نگاه مي کرد به تخت بستند ، و پس از آن چشمش را بستند و 🔷 بنده ي خدا در ذهن خود تصور مي کرد که مي خواهند آهن قرمز را روي دستش بگذارند ـ بعد ميله آهن قرمز را نزديک دستش آوردند ، ولي يک ميله ي آهن سرد را روي دستش گذاشتند ، يک دفعه فرياد زد ، سوختم و بعد هم دستش تاول زد . از اين طريق تاثير روان بر بدن را نشان دادند . 🔶 ابن سينا بحث بسيار خوبي دارد مي گويد تخته اي با عرض يک موزائيک و طول مثلاً ده متر را بر سطح زمين قرار دهيد و به يک نفر انسان عادي بگوييد بر روي آن حرکت کن، امکان اينکه پايش از روي تخته جدا شود بسيار بسيار کم است. 🔷 ولي اگر همين تخته را بر روي ارتفاع چهار متري قرار دهيد، به طوري که زير آن تخته خالي باشد و آن شخص بخواهد روي آن حرکت کند، امکان سقوط آن بسيار بيشتر است. زيرا درحالت دوم تصور افتادن در او قوي تر است. 🔶 گاهي آنقدر آن تصور شديد مي شود که طرف گمان مي کند سقوط واقع شد و لذا بدن خود را مطابق آن سقوط تغير حالت مي دهد و در نتيجه سقوط مي کند. 🔷 يعني اول در ذهن خود افتادن را تصور کرد ، و سپس به ماهيچه هايش عکس العملي مطابق سقوط کردن را دستور داد و در نتيجه به جهت حرکت ماهيچه ها سقوط کرد . در صورتي که در حالت عادي عکس آن واقع مي شود ، يعني اول ماهيچه ها توان مقاومت ندارند و سپس طرف سقوط مي کند . 🔶 ابن سينا با اين حرفش ، نکته ي مهمي را متذکر مي شود . حتماً شنيده ايد که او يک پزشک بزرگ است ، او مي فهمد که بسياري از بيماري ها را اول روح پذيرفته است که بيمار شود بعد آن را به بدنش تحميل مي کند ، در واقع به بدنش مي گويد چرا بيمار نمي شوي❓ 🔷 عين قاعده فوق را در بقيه مسائل روحي و خيالي مي توانيد مشاهده کنيد . فارابي و محي الدين و امثال آنها ميگويند اگر کسي قاعده خيال را بشناسد بسياري از اسرار تفکر برايش حل و روشن مي شود. ♦️ او مي بيند نقش خيال تا کجاها گسترش دارد و روح ما با قدرت فوق العاده اي که دارد ، چگونه بر جسم ما تاثير مي گذارد . به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2