eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ferghe_mavara 🎥 خروج اکتوپلاسم ازجسم یک « مدیوم » 🔺 ♦️ این مدیوم به کمک اکتوپلاسم درحال تلاش احضار روح است. 🔷 اکتوپلاسم (Ectoplasm؛ از ریشهٔ یونانی ektos به معنای بیرون و plasma به معنای چیز شکل گرفته یا تولید شده) واژه‌ای است که پروفسور شارل ریشه استفاده کرد تا به ماده یا انرژی روحی اشاره کند که مدیومها با ترشح آن باعث ظهور ارواح می‌شوند. 🔶 به گفتهٔ آنان، اکتوپلاسم مرتبط با شکل‌گیری روح است. اکتوپلاسم نوعی حرکت برای احضار واقعی ارواح می‌باشد این ماده درون تمام افراد وجود دارد ولی در شخص مدیوم یا واسطه این ماده به ارواح کمک می‌کند تا بتوانند بهتر ظهور جسمانی پیدا کنند چون ارواح به صورت نور تجزیه‌ناپذیر هستند برای ظهور احتیاج به یک مادهٔ زمینی و سخت دارند به نام اکتوپلاسم . به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ازدواج ارواح در چین 🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا « هیپنوتیزم » واقعیت دارد ⁉️🌀🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ خداوند عين اراده و توجه است: آنچنان است که کاري او را از کاري باز نمي دارد ، چون در مقام جامعيت است و صفاتش عين ذاتش مي باشد . 🔷 آنچه بايد بدانيد اين که اولاً : تمرکز قدرت مي آورد . ثانياً : موجود مجرد هر جايي که اراده کند باشد ، در آنجا حضور دارد و مي تواند اراده خود را در آنجا اعمال کند . 🔶 همان طور که در ورزش بدن سازي ، انسان از طريق تمرکز روي ماهيچه هاي خود و حرکت دادن ممتد آنها ، صورت خاصي را که در ذهن دارد به ماهيچه ها تحميل مي کند و در نتيجه پس از مدتي آن صورتي را که انسان مايل بود به ماهيچه هايش بدهد ، در ماهيچه ها ظاهر مي شود . 🔷 طرف با تمرکز ، از دور ، بدون استفاده از دست ، قاشق چايخوري را کج مي کند ، البته براي اين تمرکز مدت ها بايد وقت بگذارد . در فيلم « سفر به ماوراء » آن خانم روسي نه تنها عقربه ي قطب نما ، بلکه جعبه آن را حرکت مي دهد و خودش مي گويد ؛ در همان مجلس ـ در اثر تمرکز شديد ـ دو کيلو از وزنش کم مي شود ، در تمرکز و با ايجاد وحدت در اراده ، تاثير بر اشياء و افراد بيشتر مي شود ، اين اندازه بايد انرژي صرف کرد . 🔶 هنر تمرکز را عده اي با نظم خاص و جهت امر خاصي شکل دادند و هيپنوتيزم را پديد آوردند . 🔷 هيپنوتيزم يک نوع تمرکز روح است بر روح طرف مقابل و نسبت به تمرکزهايي که موجب تصرف در امور مادي مي شود آسان تر است . 🔶 طرف با دستوراتي که مي گيرد ذهنش را روي موضوعي خاص متمرکز مي کند و چون تمرکز ، قدرت مي آورد مي تواند اراده ي خود را بر اراده ي طرف مقابلش تحميل کند ـ به شرطي که هيپنوتيزم شونده مقاومت نکند ـ تمرکز علاوه بر عمل هيپنوتيزم در ساير امور تا آنجا قدرت مي آورد که انسان مي تواند چهار قالب يخ را با يک ضربه بشکند . 🔷 درست است که با قدرت کامل ، دستش را روي يخ ها مي کوبد ، ولي آنچه نقش اصلي را دارد تمرکز ذهن اوست روي يخ ها . حرکت دست تمرکز او را کامل مي کند . 🔶 تمرکزي که در هيپنوتيزم نياز است ، آسان تر است از تمرکزي که در « ذن » لازم است . هيپنوتيزم کننده با تمرکز ، روح طرف مقابل را تحت تاثير خود قرار ميدهد . 🔷 مثلاً به او مي گويد : تو الان خوابي ، و او به خواب مي رود . سپس به او مي گويد : تو الان به خانه مادرت مي روي ، روح طرف مي رود خانه مادرش . به او مي گويد : تو مي تواني بدن خود را به صورت افقي بين اين دو صندلي نگهداري ، بعد که شما بدن او را بين دو صندلي قرار مي دهيد ، مثل يک چوب آن را نگه مي دارد . از آن آقايي که هيپنوتيزم مي کرد پرسيدم چقدر وقت براي اين کار صرف کرده ايد ❓ گفت چهار سال ، حالا ممکن است کمتر هم بشود وقت گذاشت . ♦️ موقتي بودن تاثير هيپنوتيزم : 🔷 توجه داشته باشيد جايگاه تاثير هيپنوتيزم خيال طرف مقابل است و تاثير آن هم به اندازه ي پايداري خيال است . در جلسه اي که بنده (اصغر طاهر زاده )نيز حاضر بودم به طرف گفت شما بعد که بيدار مي شويد يک ربع نمي توانيد صحبت کنيد ، او هم وقتي بيدار شد واقعاً هر چه تلاش کرد صحبت کند نتوانست ، چون قوه ي خيال او تحت اراده خودش نبود . 🔶 به نفس او القاء شده بود که نمي تواند يک ربع صحبت کند ، با اينکه از حالت هيپنوتيزم درآمده بود ، در مرتبه اي از نفس خود و با اراده ي خود مي خواست صحبت کند ، ولي مرتبه ديگر نفس او که تحت تاثير خيالش بود قادر به صحبت کردن نبود . 🔷 در يک مورد ديگر به طرف که سيگاري بود گقت شما سيگار دوست نداريد ، شما سيگار دوست نداريد . وقتي بيدار شد اگر به او سيگار مي دادند حالش به هم مي خورد . 🔶 ولي فراموش نکنيد که اين حالت موقت است ، چون جنس خيال چيزي است که پايدار و هميشگي نيست و لذا آن شخص بعد از مدت کمي مثل قبل کاملاً معتاد به سيگار است . 🔷 با توجه به موقت بودن خيال ، تاثير هيپنوتيزم نيز موقت است و در همان حد مي تواند موثر باشد . اخيراً شنيده ايد يک عمل سزارين را با هيپنوتيزم انجام دادند ، به اين صورت که آن خانم را شخص هيپنوتيزم کننده در تمرکز خود قرار ميدهد و به او القاء مي کند که در حين زايمان درد نخواهي داشت و در نتيجه عمل زايمان بدون درد را انجام مي دهند . 🔶 در فيلم سفر به ماوراء ملاحظه فرموديد که طرف را هيپنوتيزم کردند و دندانش را بدون درد و با کمترين خونريزي کشيدند . آري در همين اندازه مي توان طرف را تحت اراده خود قرار داد و خيال خود را به او منتقل کرد . ♦️برگرفته و اضافات از کتاب جایگاه جن ، شیطان و جادوگر- استاد اصغر طاهر زاده به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا « تناسخ » همان « رجعت » است❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معتقدان به رجعت هرگز منكر قيامت نيستند، بلكه يقين به وقوع اين رستاخيز بزرگ همگانى دارند. 🔷 آنان هيچ‌‏گاه از تكرار بى‏‌نهايت دوره‏‌هاى آفرينش سخن نمی‏‌گویند، بلكه به پيروى از قرآن براى جهان، پايان و فرجامى قطعى مى‌‏شناسند. 🔶 بنابر عقيده رجعت هرگز روح انسان به جسم شخص ديگر منتقل نمى‌‏شود، بلكه روح شخص رجعت كننده به جسم خود او تعلّق مى‌‏يابد. 🔷 قائلان به تناسخ بازگشت انسان ‏را به اين جهان به عنوان «معاد» تلقى كرده و اين بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند. از اين‌‏رو رجوع به سراى ديگر و حيات در عالم آخرت را به گونه‌‏ای منكرند. 🔶 در حالی‌كه معتقدان به رجعت، فقط بازگشت گروهى بس انگشت‌‏شمار را به اين جهان‏، براى يك سلسله مصالح تجويز مى‌‏كنند كه پس‏‌ازآن بارديگر به سوى عالم آخرت شتافته، در روز ميعاد همراه ديگر انسان‏‌ها محشور خواهند شد. 🔻 با این توضیح به‌‏خوبی روشن می‌‏شود که: 🔷 رجعت در کنار باور قطعی به معاد شکل می‌‏گیرد؛ در حالی‌‏که تناسخ از نفی معاد نشأت گرفته است. 🔶 رجعت درباره انسان‌‏های خاصی است که دوباره به زندگی دنیایی برمی‌‏گردند؛ اما تناسخ قانون عامی است که برای تمام بشر و برای تمامی زمان‌‏ها وضع شده است. 🔷 رجعت بازگشت روح انسانی در قالب جسمانی پیشینی است و رجعت کننده، زندگی پیشین خود را پی‏‌می‌‏گیرد؛ لذا محال عقلی و یا بازگشت قوّه به فعل پیش نمی‌‏آید. 🔶 اما در تناسخ، روح فردِ درگذشته، در جسمی جدید زندگی را از سر می‌‏گیرد؛ از همین روی با محال عقلی و بازگشت قوه به فعل روبه‌‏رو می‌‏شود. 🔷 تناسخ بازگشت قوّه به فعل است و آن‏‌گونه که گفته شد محال است؛ اما رجعت چنین نیست. 🔻 علّامه طباطبایی درباره این تفاوت می‏‌نویسند: «و اما اين‌‏كه گفت: چيزى كه از قوّه به فعليّت درآمده، ديگر محال است بالقوه شود، مطلبى است صحيح، وليكن قبول نداريم كه مسأله مورد بحث ما از اين باب باشد؛ براى‌‏اين‏‌كه مورد فرض او با مورد فرض ما مختلف است. 🔷 مورد فرض او كسى است كه عمر طبيعى خود را كرده و به مرگ طبيعى از دنيا رفته باشد، كه برگشتن او به دنيا مستلزم آن امر محال است. 🔶 و اما مرگ اخترامى كه عاملى غيرطبيعى از قبيل قتل و يا مرض باعث آن شود، برگشتن انسان بعد از چنين مرگى به دنيا مستلزم هيچ محذور و اشكالى نيست؛ چون ممكن است انسان بعد از آن‌‏كه به مرگ غيرطبيعى از دنيا رفته در زمانى ديگر مستعدّ كمالى شود كه در زمانى غير از زمان زندگی‌اش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن كمال را به‌‏دست آورد. 🔷 و يا ممكن است اصل استعدادش مشروط باشد به اين‏‌كه مدّتى در برزخ زندگى كرده باشد؛ چنين كسى بعد از مردن و ديدن برزخ، داراى آن استعداد مى‌‏شود و دوباره به دنيا برمى‌‏گردد كه آن كمال را به دست آورد؛ درهريك از اين دو فرض، مسأله رجعت و برگشتن به دنيا جايز است و مستلزم محذور محال نيست. 🔶 اين گفتارى خلاصه و فشرده بود درباره مسأله رجعت، و تمام حرف‌‏هاى آن موكول است به مقامى ديگر...».[1] 🔷 روایات معصومین(علیهم السلام) در اثبات رجعت به گونه‌‏ای روشن و واضح است که هیچ تردیدی باقی نمی‌‏گذارد؛ اما از سوی دیگر سخنان معصومین درباره ردّ تناسخ نیز فراوان است.[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. ترجمه تفسير الميزان، طباطبايي،سيد محمد باقر موسوى همدانى، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامى، چ پنجم،قم، 1374، ج2، ص 161. [2]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 175. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
تناسخ در دیدگاه اندیشمندان اسلامی ☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معتقدین به تناسخ بر این باورند که پس از مرگ، بار دیگر روح در تن دیگری حلول کرده، به زندگی دنیوی ادامه خواهد داد. اما این نظریه دارای اشکالاتی است که اندیشمندان اسلام از قرن‌ها پیش تا کنون موارد نقضی در رد آن وارد آورده‌اند: 🔷 بدن انسان بنا به حدوث جسمانی نفس، پس از رسیدن به حدّ تکامل نهایی و کسب معتدل‌‏ترین مزاج ممکن، مستعدّ دریافت درجه‌‏ای از تکامل می‌‏شود که جسمانی نیست. 🔶 این درجه همان روحانی شدن و دریافت روح است. درواقع دریافت روح نیز یکی از صورت‌‏های تکامل بدن انسانی است و باید بین دو صورتی که پی‏‌درپی حاصل می‏‌شود سنخیّت و تلازم ذاتی وجود داشته باشد. 🔷 تولّد انسان در واقع با دوجنبه از حیات شکل می‌‏گیرد که ترکیب بین آن‌‏ها، ترکیب طبیعی اتحادی است و از همین روی همواره تناسب از نظر قوّه و فعل میان آن‌‏ها محفوظ است. 🔶 طیّ مسیرِ حرکتِ جوهری است که نفس و بدن با هم از قوّه خارج شده، به فعلیت‏‌های خود دست می‏‌یابند. این حرکت تا زمان انفکاک روح از بدن ادامه دارد. 🔷 پرسش این است که چگونه روحی که تا این اندازه از فعلیت را به‌‏دست آورده، می‏‌تواند دوباره در تنی داخل شود که قوّة محض است و هیچ‌‏گونه فعلیّتی نداشته است. 🔶 روی دادن چنین اتفاقی یا باید خارج از دایره مسانخت و هماهنگی باشد که خلاف فرض است و یا این‏‌که روح در یک عقب‌‏گرد، به قوّة محض بدل شود که این نیز محال است. 🔷 حالت دیگری نیز قابل تصور است و آن این‌‏که بدن بتواند فعلیت‌‏های جسم سابق را به همراه داشته باشد. این فرض نیز ممکن نیست چون بدن بدون روح نمی‏‌تواند به این قابلیت‌‏ها دست یابد. 🔶 بین زمان جدا شدن روح از بدنِ نخست و وارد شدن در بدن دوم، تطابق وجود ندارد؛ چه این‏‌که زمان انفصال و زمان اتصال از هم متفاوتند و در بین این دو زمان، نفس از تدبیر بدن که ذاتی اوست باز می‌‏ماند و این محال است. ♦️ اگر تناسخ بدین شکل که گفته شد صحیح باشد، باید در همه تاریخ تعداد نفوس و متولّدان از موجودات برابر باشند. 🔷 نفس ناطقه، هم در حال تعلّق به بدن و هم پس از مرگ و جدایی از تن، ادراک معقولات می‏‌کند. ملکات اخلاقی انسان اگرچه از راه تکرار به وسیله اعضای بدن در نفس حاصل می‏‌شود، این ادراکات و ملکات مربوط به ذات نفس و واقع در خود او هستند، به‌‏طوری‏‌که با فقدان بدن و بروز مرگ از بین نمی‌‏روند. 🔶 از این روی اگر تناسخ درست باشد حیواناتی که روح افراد مرده را دریافت می‌‏کنند، باید معلومات ملکات و ادراکات گذشته فرد را که در بدن دیگری به دست آورده، دارا باشند. ♦️ در این ‏صورت حیواناتی هنرمند، عالم و دانشمند خواهیم داشت که این نیز به بداهت باطل است. 🔷 هرگاه در بدن، مزاج معتدلی شکل گیرد، نفسِ تدبیرکننده‏‌ای بدان تعلق می‌‏گیرد. وانگهی نفوس تعطیل شده از بدن نیز می‌خواهند تا به بدنِ تولّد یافته وارد شوند. 🔶 در دعوای بین دو روح، اولویت با کدام یک است❓ 🔷 آیا هر دو در یک بدن وارد می‌‏شوند❓ 🔶 یا این‌‏که یکی ترجیحاً صاحب بدن می‌‏شود❓ 🔷 وجود دو روح در بدن به بداهت عقلی و وجدانی باطل است و هیچ انسانی پیدا نشده است که ادعای داشتن دو روح بنماید. 🔶 وانگهی در نزاع بین دو روح و گزینش یکی از آن‌‏ها، چه ترجیح و نظامی ‏باید حاکم باشد که ترجیح بلامرجّح پیش نیاید❓ 🔷 در صورتی که نزول و یا صعود نفس به کالبد دیگری، برای اعتلا بخشیدن و یا مجازات وی از اعمال گذشته باشد، و در صورتی که کالبد جدید، هیچ درکی از گذشته خود نداشته باشد، نمی‌‏تواند لذت و یا المی را که به خاطر آن تناسخ یافته درک کند. ♦️ چنان‏‌که می‏‌دانیم نفوس حیوانی، قادر به درک مفاهیم کلی و تعقّل نیستند؛ پس چگونه می‏‌توان از حیوانات انتظار داشت با طیّ مراحل تکامل، به درجه‏‌ای از انسانیت برسند تا شایستگی حلول در کالبد انسانی را داشته باشد؟[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. کتاب العین، فراهیدی، خلیل بن احمد، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرايی، قم، 1409، ص 1784. [2]. تناسخ نفس و نظریات ملاصدرا، آموزش معارف اسلامی، ادیبی، فرزانه،شماره 2، 1385، ص 22. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« هری پرایس » یکی از مشهورترین شکارچیان ارواح 🔺 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
« روح » از دیدگاه مصریان باستان 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ سایه به نوعی مانند سایر فرهنگ ها ، برای مصری ها ، با مرگ همراه بود. شوت نوکر آنوبیس ، خدای مرگ و مومیایی مصر بود. به تصویر کشیدن سوت به شکل یک شکل کاملاً سیاه و سفید انسانی بود. 🔷 برخی از افراد در تجهیزات تشییع جنازه خود یک “جعبه سایه” داشتند که در آن می توانست زندگی کند. کتاب مردگان مصر چگونگی خروج روح از آرامگاه را به شکل سایه در طول روز بیان می کند. 🔻 قلب – Ib 🔷 مصریان باستان ، مانند بسیاری از مردم امروز , آنها قلب را به عنوان صندلی احساسات انسانی درک کردند. همچنین مرکز تفکر ، اراده و قصد بود. این بدان معناست که برای آنها ، Ib (قلب) قسمت بسیار مهمی از روح بود و این کلمه در بسیاری از گفته های مصر باستان حفظ شده وجود دارد. 🔶 در حالی که تصور ما قلب را بیشتر به عنوان استعاره می فهمد ، اما در گفته های مصر باستان این به معنای قلب واقعی جسمی است. Ib به عنوان بخشی از روح ، بخشی از موجود بود که دسترسی به زندگی پس از مرگ را فراهم می کرد. 🔷 قلب با مقیاس در برابر قلم – قلم حقیقت – توزین می شد و اگر قلب از قلم سنگین تر بود ، انسان اجازه ورود به زندگی پس از مرگ را نداشت و دیو آمیت ، که به عنوان موجودی مرکب از تمساح ، شیر و نرگس توصیف می شود ، قلب او را می خورد. 🔶 برای حفظ و محافظت از Ib ، قلب به روش خاصی مومیایی شده و سپس همراه با بقیه بدن و اسکاراب قلب ذخیره می شود. این طلسم جادویی از محافظت در برابر قلب که نکات زیادی را درباره فرد متوفی را فاش می کند ، چون Ib می تواند غلبه بر موفقیت آمیز نگهبانانی را که به زندگی پس از مرگ وارد می شوند را به خطر بیندازد. 🔻 آه – خود ابدی 🔷 آه ترکیبی جادویی از عناصر Ba و Ka بود که نمایانگر یک موجود جاودانه منور است. این اتحاد جادویی Ba و Ka تنها با رعایت آداب مناسب تشییع جنازه امکان پذیر بود. آه ، برخلاف سایر قسمتهای روح ، با چت باقی نمی ماند ، بلکه با خدایان در میان ستارگان زندگی میکرد ، اگرچه گاهی اوقات در صورت لزوم به بدن برمی گشت. 🔶 این نشان دهنده عقل ، اراده و قصد انسان بود. آه همچنین بخشی از روح بود که از طریق رویاهای خود با بازماندگان محبوب ارتباط برقرار می کرد. 🔻 ساهو – قاضی و بدن روحانی 🔷 « ساهو » Sahu در واقع جنبه دیگری از Ah بود. به محض اینکه روح شایسته ورود به زندگی پس از مرگ را یافت ، ساهو از قسمتهای دیگر جدا شد. همانند تصورات امروزی اشباح ، ساهواز کسانی که انسان را آزار می دهند و کسانی را که دوستشان داشت محافظت می کند. 🔶 همانطور که آه می توانست در خواب ظاهر شود ، ساهو نیز می تواند برای انسان ظاهر شود. او غالباً روحی برای جبران قصاص قلمداد می شود و می توان او را در بدبختی های مختلف مقصر دانست. حتی نامه ای از پادشاهی میانه وجود دارد که بیوه زن در مقبره همسر متوفی خود باقی مانده است ، و در آن او با جدیت از او خواسته است تا از آزار و شکنجه او جلوگیری کند. 🔻 «انرژی زندگی» – Sechem 🔷 «انرژی زندگی» – Sechem قسمت دیگری از Ach بود. اطلاعات زیادی در مورد آن شناخته نشده است ، اما نوعی انرژی زندگی روح محسوب می شود. در کتاب مردگان ، Sechem به عنوان نیرو و مکانی برای زندگی خدایان Horus و Osiris در قلمرو مردگان توصیف شده است. Sechem همچنین می تواند برای تأثیرگذاری بر محیط و نتایج فعالیتهای انسانی مورد استفاده قرار گیرد. 🔻 پیچیدگی روح 🔷 نحوه تقسیم روح توسط مصریان باستان نشان می دهد که اهمیت آنها برای آنها چقدر مهم بوده است. حتماً چیزی بوده است که آنها با کمترین جزئیات درباره آن فکر می کردند و نشان دهنده اصلی اعتقاد آنها به زندگی پس از مرگ و راه دستیابی به آن بود. 🔶 ایمان آنها همچنین نحوه برخورد آنها با بدن را پس از مرگ تعیین کرد. این مومیایی ، نمونه ای از فرهنگ مصر باستان ، نتیجه نیاز آنها به حفظ محل زندگی چت و سایر قسمت های روح بود. ♦️ نه قسمت از روح نیز بسیاری از جنبه های فرهنگ مصر را تحت تأثیر قرار داد. روح در مرکز خود بود و از اشکال نامناسبی که قرار بود به وسیله آن رن تخریب شود تا خلق آثار ادبی مانند کتاب مردگان ، به اشکال مختلفی بروز کرد. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا روح آدمی مذکر و مونث دارد ❓ قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ در قرآن از آن به «شاکله» تعبیر می کند، به همین خاطر است که از مطالعه رفتار میتوان به شناخت شخصیت پی برد. 🔻 با این اوصاف تعلق روح به بدن به گونه ای انسان را دارای سه ساحت می کند که از هر کدام جداگانه در علوم مختلفی بحث میشود: 🔷 روح: که از آن در فلسفه بحث میشود. 🔶 روان: که از آن در روانشناسی بحث میشود. 🔷 بدن: که از آن در پزشکی بحث می شود. 🔶 تمام تفاوت های غیر جسمانی زن و مرد به این «روان» ختم میشود، چون از نظر روح که تفاوتی ندارند. 🔷 بنابراین این که زن ها نگرشی جزء نگر داشته و مردها کل نگر هستند، اینکه عنصر عواطف در زن ها پررنگ تر است، و مانند آن ناشی از تفاوت های جسمانی است که نفس را دارای شخصیت و روان خاص می کند. 🔶 چرا که بدن در حکم یک ابزار برای نفس است، لذا بروز و نمود نفس متناسب با توانایی بدن است، اگر چشم ضعیف باشد روح هم توان دیدن چندانی نخواهد داشت، اگر مغز قوی باشد نفس هم فهم و درک بهتری خواهد داشت. 🔷 لذا می گویند برای تقویت حافظه مثلا عسل بخورید یا مسواک بزنید و مانند آن، چون توانایی های نفس متناسب با بدن است که ظاهر میشود. 🔶 بنابراین جنسیت بیولوژیک انسان که همان تفاوت های بدنی و جسمی زن و مرد هست از اندام های جنسی گرفته تا تفاوت در هورمون ها جنسی، و نیز تفاوت های مغزی و مانند آن نفس را متأثر از خود میسازد، و نفس تمایلاتی متناسب با این جسم خواهد داشت. 🔷 مسئله ترنسکشوال اختلالی در این تناسب است، یعنی انسان یک جنسیت جسمی و بیولوژیکی دارد که همان اندام های جنسی است و از آن به (Sex) تعبیر میشود، و یک هویت و شخصیت جنسی که از آن به (Gender) یاد میشود. 🔶 اختلال ترنسکشوال در خصوص شخصیت و هویت جنسی است، نه روح❗️ 🔷 یعنی شخصیت و روان انسان که باید با جنسیتش تناسب داشته باشد، دچار اشکال شده، و شخصیت جنسی شخص (gender) دچار اختلال شده است. 🔶 اما همانطور که اشاره شد این مطلقا به روح مربوط نیست، بلکه متعلق به جسم، و سپس این رابطه و به تعبیری روان و شخصیت اوست. 🔷 به همین خاطر در پزشکی از آن بحث میشود که چه اختلالاتی در بدن موجب بروز چنین شخصیتی در انسان میشود. 🔶 فی الجمله گفته میشود آنچه که ویژگی های هویت جنسی به انسان می دهد عمدتا هورمون ها هستند، حتی اندام های جنسی و مثلا تغییرات جنسیتی در دوران بلوغ نیز با ترشح هورمون ها در ارتباط است. ♦️ به همین خاطر گاهی برای درمان این اختلال ها، هورمون های موافق با جنسیت بیولوژیکی به بدن شخص تزریق میشود تا تمایلات درونی اش با جنسیت بیولوژیکی اش هماهنگ شود. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرق روح با نفس چیست ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ بسیار دیده یا شنیده‌ایم که نویسنده یا سخنرانی، تعابیر روح و نفس را به یک معنا به کار می‌برد در حالی که این دو کلمه در قرآن و احادیث به معانی متفاوت به کار رفته‌اند. 🔷 فیلسوفان اسلامی اغلب، روح را با نفس به یک معنا به کار می‌برند. اما مفسر و لغت‌شناس معاصر، مرحوم مصطفوی مخالف مرادف به کار بردن این دو واژه است و معتقد است این ترادف، ناشی از تأثیرپذیری از فرهنگ فلسفی یونان است. (التحقیق، ج12، ص137) 🔻 دلایل تفاوت‌های نفس با روح 1️⃣ بعد ملکوتی و مُلکی انسان 🔶 برخی معتقدند روح، حقیقت انسان است ولی از آنجا که نفس در معنای لغوی عبارت است از خود شیء، لذا گاهی این دو اشتباها به جای یکدیگر به کار می روند وگرنه روح، بُعد متعالی انسان و نفس، بعد مُلکی اوست. 🔷 صدرالمتألهین شیرازی در تفسیر آیه وَیَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا (اسری:85) معتقد است روح، خاستگاهی ملکوتی دارد و متعلق به عالم امر الهی است که نقطۀ مقابل عالم خلق است. (الاسفار الاربعه، ج6، ص 294) 2️⃣ نفس مبدأ شناخت است و روح مبدأ حیات 🔻 نصر بن محمد سمرقندی در تفسیر خود معروف به «بحر العلوم» روایتی از ابن عباس نقل کرده که می‌گوید: 🔷 در انسان دو چیز است: نفس و روح. یکی مبدأ شناخت و تشخیص است و دیگری مبدأ حرکت و حیات. بین این دو، شعاعی است شبیه پرتو آفتاب. هر وقت انسان می‌خوابد خداوند نیروی شناخت او را قبض می‌کند ولی این قبض، باعث زوال انسان نمی‌شود؛ برعکس، گرفتن حیات، مستلزم زوال شناخت است. (تفسیر سمرقندی، ج1، ص 45) ♦️ از این روایت فهمیده می‌شود که نفس ماهیتی متفاوت از روح دارد. 🔷 در انسان دو چیز است: نفس و روح. یکی مبدأ شناخت و تشخیص است و دیگری مبدأ حرکت و حیات. بین این دو، شعاعی است شبیه پرتو آفتاب. 3️⃣ هر موجودی روح دارد ولی هر موجودی نفس ندارد 🔶 در متون معارف دینی، روح در تمام مراتب کائنات ساری و جاری است یعنی نه فقط در حیات‌بخشی موجودات، نقش دارد بلکه در مرتبه‌ای بالاتر به عنوان موجودی مستقل و بزرگ‌تر از فرشتگان آفریده شده و دارای وجودی متعالی و حیات و شعوری برتر است. 🔷 گفتنی است در هر مرتبه‌ای از مراتب هستی، روح موجودات آن مرتبه، هم‌سنخ وجود آنهاست بنابراین هر چه موجود کامل‌تر باشد از روح برتری برخوردار است. 🔻 به همین دلیل است که برخی از محدثان، برای معصومان، پنج روح قائلند که عبارتند از: 🔷 روح القدس، روح الایمان، روح القوه، روح الشهوه و روح المدرج. طبق این دیدگاه، کفار و حیوانات، سه روح بیشتر ندارند ولی مومنان، به استثنای روح القدس، از چهار روح دیگر برخوردارند. (معانی الاخبار، ج1، ص 50) 4️⃣ نفس یعنی حالت تعلق روح به بدن 🔶 در پاره‌ای از آیات و روایات، هنگامی که از تعلق روح به بدن سخن گفته می‌شود از تعبیر نفس و هنگام جدایی نفس از بدن، از تعبیر روح، استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در روایتی نبوی می خوانیم: 🔷 «والَّذی نَفسی بِیَدِهِ لَو یَرَونَ مَكانَهُ وَیَسمَعونَ كَلامَهُ لَذَهَلُوا عَن مَیّتِهِم وَبَكَوْا عَلى‌ نُفُوسِهِم. حَتّى‌ اذا حُمِلَ المَیّتُ عَلى‌ نَعشِهِ رَفرَفَ رُوحُهُ فَوقَ النَّعشِ وَهُوَ یُنادی: یا اهلی وَوُلدی لا تَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنیا كَما لَعِبَت بی. جَمَعتُهُ مِن حُلّهِ وَمِن غَیرِ حُلّهِ وَخَلَّفتُهُ لِغَیری وَالمُهَنَّا لَهُ وَالتَّبَعاتُ عَلَىَّ فَاحذَرُوا مِن مِثلِ ما نُزّلَ.» 🔶 «قسم به كسى كه روح و جان من در دست اوست، اگر جایگاه ملك‌ الموت را كه بر درِ خانه ایستاده است ببینند و سخن او را بشنوند، مرده‌شان را فراموش مى‌كنند، بلكه براى خودشان اشك مى‌ریزند. 🔷 تا این میّت را بر تابوت حمل مى‌كنند روح میّت بالاى تابوت مى‌رود بال و پر مى‌زند و فریاد مى‌كشد اى خانواده من، اى فرزندان من، دنیا با شما بازى نكند چنانكه با من بازى كرد. 🔶 من از حلال و حرام جمع كردم و براى دیگران گذاشتم، خوشى و شادیش براى آنها امّا مسؤولیّت‌هایش براى من مانده است. ♦️ بترسید از اینكه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آید.» (بحارالانوار، ج 77، ص 188) به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ferghe_mavara 🎥 ده واقعیت در مورد مرگ ⚰️🔺 قسمت (اول) 1️⃣ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻
27.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@ferghe_mavara 🎥 ده واقعیت در مورد مرگ ⚰️🔺 قسمت (پایانی) 2️⃣ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا می شود « صدای اموات » را شنید ⁉️🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ همان‌طور که اشاره شد، اکثر این ۶۵ نفر به صورت میانگین در سن ۲۲ سالگی اولین تجربه شنیدن صدای مردگان را داشتند و تقریبا تمامی آن‌ها گزارش کردند که توانایی بالایی در غرق شدن در افکار یا کار‌های خود دارند. 🔷 چنین توانایی به شخص این امکان را می‌دهد تا به صورت کامل جذب فعالیت‌های ذهنی یا بدنی شود و نسبت به سایرین، با راحتی بیشتری دنیای اطراف خود را نادیده بگیرد. 🔶 از طرف دیگر، دیده شد که این افراد راحت‌تر از سایرین دچار توهمات می‌شوند و اکثر آن‌ها پس از تجربه شنیدن صدا‌های مورد نظر، به دنبال جواب سوالات خود در مورد این پدیده رفته‌اند و در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که این صدا‌ها از سوی درگذشتگان هستند. 🔷 نکته جالبی که گروه داوطلبان عادی و گروه ۶۵ نفری تحت نظر تیم موزلی را به هم شبیه می‌کرد، ارتباط بحث تمرکز افراد روی کار‌ها و موضوع باور آن‌ها به پدیده‌های ماوراءالطبیعه بود. 🔶 در واقع به نظر می‌رسد که هرچه شخصی توانایی بیشتری در تمرکز در زمینه‌های مختلف داشته باشد، اعتقاد او به پدیده‌های مورد نظر بالاتر می‌رود. 🔷 در نهایت، موزلی و همکارانش نتیجه گرفته‌اند که احتمال ارتباط تجربه شنیدن صدای مردگان با فشار اجتماعی وارده به افراد، وضعیت اجتماعی مثبت و یا باور افراد به پدیده‌های ماوراءالطبیعه چندان زیاد نیست و این عوامل باعث نمی‌شوند که شخص توهمات شنیداری داشته باشد. 🔶 در عوض، محققان مورد نظر این احتمال را مطرح می‌کنند که افراد در ابتدا توهمات صوتی را تجربه می‌کنند و در مراحل بعدی، به دنبال روشی برای توجیه این تجربه خود می‌روند. 🔷 موضوع ربط دادن صدا‌ها به درگذشتگان و مسائل روحانی هم از نظر آن‌ها به بهترین شکل ممکن این توهمات را توجیه می‌کند. 🔶 موزلی و تیمش قصد دارند تا فاکتور فرهنگ را در این تحقیقات وارد کرده و بررسی کنند که در فرهنگ‌های گوناگون، باور به ارتباط با مردگان، توهمات صوتی و همچنین اعتقادات مذهبی افراد تا چه حد به هم ارتباط دارند. 🔷 از طرف دیگر موضوع تمرکز و جذب شدن در فعالیت‌ها و تفکرات هم نباید فراموش شود، چرا که این ویژگی نقشی کلیدی در ایجاد این باور دارد که فرد می‌تواند با مردگان حرف بزند. 🔶 این دانشمندان می‌گویند که بیشتر از همه، بروز اولین تجربه‌های مرتبط با توهمات شنیداری باعث می‌شود تا فرد در نهایت داخل مسیر‌های روحانی قرار بگیرد و این موضوع درست نیست که افراد می‌توانند با تلاش زیاد، به نوعی با مردگان ارتباط برقرار کنند. ♦️ در واقع بررسی وضعیت ۶۵ داوطلب مخصوص تحقیقات نشان داده که موضوعات ماوراءالطبیعه بهتر از هر توضیح دیگری تجربیات آن‌ها را با دنیای واقعی تطبیق می‌دهند و وقتی فرد در دوران کودکی و یا سنین پایین چنین تجربیاتی داشته باشد، احتمال ربط دادن توهمات موجود به درگذشتگان وجود خواهد داشت. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2