افسانه کوه اسرارآمیزکوه « شستا » 🏔🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ اگرچه ماجرای پیرسون بحث برانگیز بود اما جستجوگر دیگری به نام جی سی براوون هم ماجرایی شبیه به آن را تعریف می کند . او در سال 1904 ساختار مشابهی را در عمق کوه شستا دیده بود . 🔷 در کف معبد اسکلت های قدیمی انسان عظیم الجثه ای وجود داشت . نژادی از غولهای باستانی ؛ براوون از ترس به سرعت از آن محل می گریزد و تا سالها چیزی درباره این معبد و آنچه که دیده بوده به کسی چیزی نمی گوید . 🔶 اما دهه ها بعد براوون وسوسه شده که دوباره به این قلمرو پنهان بازگردد و آن غاراسرارآمیز را پیدا کند . اما او در این سفر ناپدید شد . 🔷 مثل همان ماجراجویانی که ادعا می کردند اسکلت های مشابهی و یک شهر طلایی را در کف دره مرگ کالیفرنیا در دهه 1920 و دهه 1930 پیدا کرده اند . 🔶 دردهه 1930 مردی به نام گای وارن بالارد با همسرش اِدنا چیزی را بنیان نهاد که به جنبش " من هستم " مشهور شد و دوباره لموریانها و کوه شستا را سر زبانها انداخت . بالارد در آیووا به دنیا آمده بود و طی جنگ جهانی اول درارتش آمریکا خدمت کرد و بعدها مهندس معدن شد . 🔷 او داستان جالبی را تعریف کرد . بالارد عمری را در تعالیم اسراری و تئو سوفی سر کرده بود . او در سال 1930 گفت که هنگام پیاده روی در کوه شستا با کنت سنت ژرمن مواجه شده . کیمیاگر قرن هیجدهمی که ظاهراً رازهای جاودانگی را کشف کرده بود . 🔻گای بالارد درسال 1930 در دامنه کوه آتشفشانی شستا واقع در کالیفرنیا زندگی می کرد واغلب به پیاده روی می رفت . او خود داستانش را اینگونه شرح می دهد : 🔷 وقت ناهار بود و من برای آب زلال و سرد به چشمه آب کوهستانی رفتم . فنجانی در دستم بود و خم شدم تا آن را ازآب پر کنم که جریان الکتریسیته ای از سراسر بدنم عبور کرد . 🔶 به اطرافم نگاه کردم و پشت سرم مرد جوانی را دیدم که فکر کردم مثل من به پیاده روی آمده . بلافاصله متوجه شدم که آدم عادی نیست . او با لبخند به من گفت : 🔷 برادرم ! فنجانت را به من بده و من نوشیدنی گواراتری از آب چشمه به تو می دهم . من اطاعت کردم و بلافاصله فنجان از مایه خامه ای پر شد و او آن را به من داد و گفت : بنوش و او خود را کنت سنت ژرمن معرفی کرد . 🔶 بالارد جزئیات این مواجهه را در سری کتابهای " رازهای افشا شده و وجودهای جادویی " به نام مستعار گادفری ری کینگ نوشته . 🔷 گفته شده که کنت در زمان به صلیب کشیده شدن عیسی ، یهودی سرگردانی بوده که با او متلک می گفته ! او را پسرفرانسیس دوم راکوچی ، شاهزاده ترانسیلوانیا می دانند یا پسر نامشروع بیوه چارلز دوم اسپانیا ، ماریا آنا از فالسق نوبورگ . یا شاید همه اینها بوده !!! 🔶 بالارد در آنجا در جستجوی نظام برادری باطنی بود . احتمالاً شاخه ای از همان نظام برادری که از کتاب تبتی دزیان محافظت می کردند . همان چیزی که هلن بلاواتسکی شرح داده . بالارد مدعی شد که برکوه شستا به او الهاماتی شده . 🔷 اینکه استادان عروج یافته ای زمانی برزمین حضور فیزیکی داشته اند کسانی چون عیسی و مایتریا . او دردهه 1940 بیش از یک میلیون پیرو داشت . 🔶 او می گفت که استادان عروج یافته به شکل ماوراء طبیعی وجود دارند اما حکمتشان را به افرادی برزمین منتقل می کنند که او یکی از آنها است . 🔷 او خود را تجسم مجدد جورج واشنگتن می دانست . جنبش من هستم و خانواده بالارد بحث های زیادی را بر انگیخت . روزنامه آنها را کلاه بردار می دانستند که دارایی های افراد ساده لوح را از چنگشان در می آوردند و می گفتند که اکثر اعضاء جنبش افراد یک گروه فاشیستی به نام لژیون نقره ای هستند . 🔶 سازمانی که در سال 1933 توسط ویلیام دادلی پلی تأسیس شده بود . شخصیتی نژاد پرست و یهود ستیزکه عمیقاً به آدولف هیتلر علاقمند بود . 🔷 در 1942 سه سال بعد از مرگ بالارد ، ادنا و پسرش بخاطر اطلاعات اثبات نشده در کتابهایشان برای استادان عروج یافته و لموریا و کوه شستا و موارد دیگر به 18 فقره کلاه برداری متهم شدند . اگرچه در فرایند دادرسی اکثر اتهامات و محکومیت ها لغو شده و آنها تبرئه شدند . 🔶 فدائیان جنبش او حتی 80 سال بعد ازمرگش هم برای مواجهه او با کنت سنت ژرمن در کوه شستا مراسمی برگزار می کنند . ♦️ منبع: کتاب عجیب ترین مکانهای جهان ، نوشته نیک ردفرن به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2