آیا « تناسخ » همان « رجعت » است❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ معتقدان به رجعت هرگز منكر قيامت نيستند، بلكه يقين به وقوع اين رستاخيز بزرگ همگانى دارند. 🔷 آنان هيچ‌‏گاه از تكرار بى‏‌نهايت دوره‏‌هاى آفرينش سخن نمی‏‌گویند، بلكه به پيروى از قرآن براى جهان، پايان و فرجامى قطعى مى‌‏شناسند. 🔶 بنابر عقيده رجعت هرگز روح انسان به جسم شخص ديگر منتقل نمى‌‏شود، بلكه روح شخص رجعت كننده به جسم خود او تعلّق مى‌‏يابد. 🔷 قائلان به تناسخ بازگشت انسان ‏را به اين جهان به عنوان «معاد» تلقى كرده و اين بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند. از اين‌‏رو رجوع به سراى ديگر و حيات در عالم آخرت را به گونه‌‏ای منكرند. 🔶 در حالی‌كه معتقدان به رجعت، فقط بازگشت گروهى بس انگشت‌‏شمار را به اين جهان‏، براى يك سلسله مصالح تجويز مى‌‏كنند كه پس‏‌ازآن بارديگر به سوى عالم آخرت شتافته، در روز ميعاد همراه ديگر انسان‏‌ها محشور خواهند شد. 🔻 با این توضیح به‌‏خوبی روشن می‌‏شود که: 🔷 رجعت در کنار باور قطعی به معاد شکل می‌‏گیرد؛ در حالی‌‏که تناسخ از نفی معاد نشأت گرفته است. 🔶 رجعت درباره انسان‌‏های خاصی است که دوباره به زندگی دنیایی برمی‌‏گردند؛ اما تناسخ قانون عامی است که برای تمام بشر و برای تمامی زمان‌‏ها وضع شده است. 🔷 رجعت بازگشت روح انسانی در قالب جسمانی پیشینی است و رجعت کننده، زندگی پیشین خود را پی‏‌می‌‏گیرد؛ لذا محال عقلی و یا بازگشت قوّه به فعل پیش نمی‌‏آید. 🔶 اما در تناسخ، روح فردِ درگذشته، در جسمی جدید زندگی را از سر می‌‏گیرد؛ از همین روی با محال عقلی و بازگشت قوه به فعل روبه‌‏رو می‌‏شود. 🔷 تناسخ بازگشت قوّه به فعل است و آن‏‌گونه که گفته شد محال است؛ اما رجعت چنین نیست. 🔻 علّامه طباطبایی درباره این تفاوت می‏‌نویسند: «و اما اين‌‏كه گفت: چيزى كه از قوّه به فعليّت درآمده، ديگر محال است بالقوه شود، مطلبى است صحيح، وليكن قبول نداريم كه مسأله مورد بحث ما از اين باب باشد؛ براى‌‏اين‏‌كه مورد فرض او با مورد فرض ما مختلف است. 🔷 مورد فرض او كسى است كه عمر طبيعى خود را كرده و به مرگ طبيعى از دنيا رفته باشد، كه برگشتن او به دنيا مستلزم آن امر محال است. 🔶 و اما مرگ اخترامى كه عاملى غيرطبيعى از قبيل قتل و يا مرض باعث آن شود، برگشتن انسان بعد از چنين مرگى به دنيا مستلزم هيچ محذور و اشكالى نيست؛ چون ممكن است انسان بعد از آن‌‏كه به مرگ غيرطبيعى از دنيا رفته در زمانى ديگر مستعدّ كمالى شود كه در زمانى غير از زمان زندگی‌اش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن كمال را به‌‏دست آورد. 🔷 و يا ممكن است اصل استعدادش مشروط باشد به اين‏‌كه مدّتى در برزخ زندگى كرده باشد؛ چنين كسى بعد از مردن و ديدن برزخ، داراى آن استعداد مى‌‏شود و دوباره به دنيا برمى‌‏گردد كه آن كمال را به دست آورد؛ درهريك از اين دو فرض، مسأله رجعت و برگشتن به دنيا جايز است و مستلزم محذور محال نيست. 🔶 اين گفتارى خلاصه و فشرده بود درباره مسأله رجعت، و تمام حرف‌‏هاى آن موكول است به مقامى ديگر...».[1] 🔷 روایات معصومین(علیهم السلام) در اثبات رجعت به گونه‌‏ای روشن و واضح است که هیچ تردیدی باقی نمی‌‏گذارد؛ اما از سوی دیگر سخنان معصومین درباره ردّ تناسخ نیز فراوان است.[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. ترجمه تفسير الميزان، طباطبايي،سيد محمد باقر موسوى همدانى، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامى، چ پنجم،قم، 1374، ج2، ص 161. [2]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 175. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2