🔻
وعدهٔ نصرالله
* پیشخوان: «دیوپای»، از نامهای فارسی و کهن «عنکبوت» است.
دیدی که دیوپای نمیپاید؟
دیدی چه سست پایگه دیو است؟
اینک ببین که آتش نصرالله
در کوچههای سرد تلاویو است
///
شک داشتی به نصر خدا، آری
شک داشتی به وعدهٔ نصرالله
ترسیدی از سیاهی و تاریکی
ترسیدی از غروب غمین ماه
در لاک ترس خویش فرو رفتی
شک مثل روح رفت در اندامت
تا آنکه رعد و برقِ سپاهِ نور
انداختند لرزه بر اندامت
دیدی ولی، خداست خدا! آری
دیدی ولی امام زمان زنده است
آری امام، آنکه به یمن او
جان تمام اهل جهان زنده است
آری امام، آنکه نمیخسبد
هر لحظه اوست ناظر کار تو
در دل اگر که منتظرش باشی
او نیز روز جنگ کنار توست
آموختی که جنگ دو رو دارد
روزی است با تو، روز دگر بر تو
ـ اما کمال توست در آندم که
یکسان شوند نفع و ضرر بر تو -
دیدی که شک قرابهکشِ ترس است
دیدی که ترس نامهبرِ شک است
آموختی که نقشِ یقین تنها
بر خاتم شجاعدلان حک است
دیدی خدا خداست، خدا حق است
اویی که حیّ قاهر و جاوید است
حتی اگر که ماه به خون غلتد
حاضر امام عصر، چو خورشید است
زین پس، تو ای ز پشت یلان برجای!
ای تیغ! در نیام مشو در خواب
در کارزار، دست ولی را باش
هنگام جنگ، فرصت خود دریاب
شاید که در سلوکِ شرف، روزی
در غزوه در کنار علی باشی
زنگار روح از دل خود بزدای
شاید تو ذوالفقار علی باشی!
///
کشتند کودکان و زنان را، نیز
کشتند کودکی و لطافت را
هم در دل تمام جهان کشتند
وجدان و درک و عشق و عطوفت را
گفتند سهم ماست زمین اما
فرمود آن جناب: «نمیپایند
خفاشکان که اهل شبیخونند
در پیش آفتاب نمیپایند»
فرمود «انتقام شهیدان را
حتما از این ستمکده میگیرم
من نصرِ حیِّ عالیِ اعلایم
پس با طلوع مرگ نمیمیرم»
///
دنیا اگرچه در ید سفاکان،
سرشار از ریا و پر از ریو است
اما ببین که وعدهٔ نصرالله
تزئین گورهای تلاویو است!
[مشق شبِ دومین «عملیات شبهای پرستاره» و با یاد شهادتهای
#سید_حسن_نصرالله ]
#حسن_صنوبری
#شعر
@FihMaFih