🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 🪴🪴🪴 _خانوم چته برای یه ۲۰۷ دوهزاری داری منو میخوری زنگ بزن پلیس بیاد تکلیف مارو روشن کنه به ۲۰۷ نازنین من می‌گفت دوهزاری داشت آتیش از مغزم می‌رفت با این حرفش من اصلن آدم سبکی نیستم که صدام رو بندازم رو سرم ولی این دیگه داشت زیاده روی میکرد تن صدام رو آوردم پایین و خیلی ریلکس گفتم +آقای محترم اولا شخصیت برای هر آدمی لازمه که معلومه شما از این نعمت بهره نبردی دوما کسی باید ۲۰۷ منو مسخره کنه که یه پورشه زیر پاش باشه با مسخرگی ادامه نه یه دنا پلاس که فوقش دو قرون از ماشین من گرون تر باشه الان هم کار دارم می‌خوام برم چون دیرم شده وگرنه زنگ میزدم پلیس خیلی خونسرد سوار ماشینم شدم و آخرین لحظه دیدم اون مرده از عصبانیت وضایع شدن قرمز شده و هر آن ممکنه دود از کلش بزنه بیرون به دانشگاه که رسیدم گوشیم رو از کیفم در آوردم و زنگ زدم به هازال +الو سلام هازال کجایی؟ پیدات نمیکنم _من تو کلاسم خدا خفت کنه استاد اومده +وای خدا الان میام خدافظ بدو بدو به سمت کلاس رفتم و در زدم _بفرمایید +ببخشید استاد میشه بشینم _خانم محترم پونزده دقیقه از وقت کلاس رفته چرا دیر اومدید +استاد تصادف کردم ببخشید _باشه دفعه آخر تون باشه بفرمایید داخل مرسی زیر لب گفتم و رفتم پیش هازال نشستم گفت_تصادف کردی +ارع قضیش مفصله کلاس تموم شد بهت میگم همون لحظه تقه ای به در کلاس خورد و یکی گفت _استاد بیام تو نگاه کردم ببینم کیه صداش اینقدر اشناس که با دیدن همون پسرع چشام گرد شد نویسنده:دلیا https://daigo.ir/secret/793780482 ارتباط با نویسنده👆