رفتی و مانده ام که تنت را بیاورند
یوسف شدی که پیرهنت را بیاورند
هر لحظه در کنار خبرها نشسته ام
شاید پیام آمدنت را بیاورند ...
لب تشنه در کدام بیابان غربتی
تا کربلای گم شدنت را بیاورند
در کاروان خسته نشانی ندیده ام
گفتم به جای گل ، کفنت را بیاورند
بر سنگ بی مزار دلم ، گریه میکنم
ای کاش لااقل ، بدنت را بیاورند...
#شهاب_مرادی
در حال و هوای این روزهای خانواده ی
#شهید_حججی
@ghalamhaye_bidar