زبان محاوره در شعر: یکی از منابع کلی گزینش شاعر، زبان محاوره و عامیانه است. منبعی با ذخیره‌ای سرشار که همواره دگماتیسم واژگان شعری، استفاده از آن را ممنوع ساخته است ولی بهره‌گیری از آن در طبیعت کار شاعر است و وسوسۀ استفاده از میوۀ این درخت ممنوع در بسیاری از ادوار شعری، ذهن شاعران را رها نکرده است. شاید بتوان گفت رباعی و غزل مناسب‌ترین محل برای حضور زبان و تعابیر محاوره‌ای و عامیانه است. بیش از هزار سال پیش رودکی در این رباعی خود تاثیر و حضور زبان محاوره را نشان می دهد: آن خر پدرت به‌ دشت خاشاک زدی مامات دف و دو رویه چالاک زدی آن بر سر گورها تبارک خواندی وین بر درِ خان‌ها (=خانه‌ها) تبوراک زدی فرّخی نیز از زبان محاوره بهره‌گیری کرده است به ویژه که زمینۀ روایی و مضامین مجاوبه و گفت و شنود مایه‌های اصلی تغزّلات و مدایح را تشکیل می‌دهد. خسرو و شیرین نظامی گنجه‌ای نیز آکنده از کلمات و تعبیرات محاوره‌ای است. از این قبیل است واژه‌هایی نظیر «پیش کردن» در معنی بستن: غم خسرو رقیب خویش کرده درِ دل بر دو عالم پیش کرده نیز استعمال «آنکاره» در معنی لطف و مغازله: برون شد حاجبِ شَه بارشان داد شهِ آنکاره، دل در کارشان داد از همین مقوله است واژه «شیرینی» در معنی رشوه که نظامی آن را در جناس با کلمه «شیرین» قرار داده است: به زر نز دلستان کز دین برآید بدین شیرینی از شیرین برآید حافظ شیرازی با همۀ پالایش‌ها و ویرایش‌هایی که در واژگان و ترکیبات خود صورت می‌داده است؛ پشتوانه‌ای از زبان محاوره را در شعر خود داخل کرده است. فی‌المثل: «که مپرس، بهتر از این، یعنی چه، غم مخور، چه شد» را ردیف غزل قرار می‌دهد و یا تعابیری چون: «جان من و جان شما، قربان شما و...» در شعر معاصر فارسی بهره‌گیری از تجربه‌های زبان محاوره نمودی چشمگیر دارد و آغازگر آن را بدون شک باید نیمایوشیج دانست. این سنت پس از او نیز ادامه می‌یابد چنانکه یکی از آشکارترین‌هایش را در شعر سهراب سپهری می‌بینیم: «یاد من باشد فردا لبِ سلخ، طرحی از بزها بردارم» سِلخ (=سَلخ): مترادف استلخ که تلفظ محلی استخر به صورت کاملا پویا در گویش مردم نیاسر جاری است. یا استفاده از واژگانی مثل: چُلُو، چراغک، پنیرک، تیغال و... از این دست کاربرد زبان محاوره در آثار شاعرانی چون شاملو، یداللّه رؤیایی و... نیز یافت می‌شود. 📃مقاله: زبان شعر و واژگان شعری (با کمی دخل و تصرف) 🖊نگارنده: نصرالله امامی آرایه های ادبی