سایه‌ی پلک شما افتاد، بت‌ها را شکست! مژه‌ی لامذهبت! کفر چلیپا را شکست! در دو چشم نازی‌ات هیتلر خیال جنگ داشت رقص اندام ظریفت یک اروپا را شکست! ابروانت اخم کوفی، سِحر چشمت از یهود جذر و مدِّ خنده‌ات، اندوه دریا را شکست! باد چون مجنون زلفت بود، شد صحرانشین ماهِ رویَت ظلمت شب‌های یلدا را شکست! کتاب