۱۶ امرداد سالروز درگذشت رباب تمدنجهرمی
(زاده ۱۷ آبان ۱۳۰۷ جهرم -- درگذشته ۱۶ امرداد ۱۳۸۶ تهران) شاعر
او که از مدتها پیش به طنز سیاسی - اجتماعی مشغول بود، پس از انتشار روزنامه «چلنگر» همکاریاش را با آن آغاز کرد و با نامهای مستعار «دوشیزه رباب. ت» و «دوشیزه ر. امیدوار» بهچاپ اشعارش میپرداخت. وی به سبب اندیشههای ضد سلطنتی بعد از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ مدتی در جهرم و لار، پنهانی زندگی میکرد و از سال ۱۳۴۸ فعالیتهای سیاسیاش را دوباره آغاز کرد.
در سال ۱۳۳۴ در جهرم نامهای از خلیل سامانی «موج» که سرپرستی قسمت ادبی بعضی از مجلات را عهدهدار بود، به دستش رسید و مکاتبات آنها آغاز شد. از سال ۱۳۲۸ با آثار یکدیگر در مجلات و روزنامهها آشنا شده بودند، اما برای نخستینبار در تهران یکدیگر را ملاقات و در پنجم مردادماه سال ۱۳۳۶ با هم ازدواج کردند. از همان زمان بنای «انجمن ادبی صائب» که بههمت «موج» همه هفته در روزهای جمعه تشکیل میشد، طراحی و پیریزی شد و نشریه ماهنامه این انجمن با نام «باغ صائب» تا پایان زندگی خلیل سامانی، یعنی تا امردادماه ۱۳۶۰ انتشار یافت. شعر معروف «پیام مادر ایرانی به مادر فلسطینی» از سرودههای اوست.
خلیل سامانی (۱۳۰۸ -- ۱۳۶۰) در سال ۱۳۶۰ درگذشت و سپیده سامانی که ۱۶ سال، در منزل از مادرش نگهداری کرده بود، به علت بروز مشکلاتی در سلامتیاش و با اصرار مادرش، در زمستان سال ۱۳۶۴ او را در سرای سالمندان نیکان تهران بستری کرد و تا پایان عمر رباب، هر روز به ملاقاتش میرفت و روزی چند ساعت از او پرستاری میکرد.
تمدن، تابلویی را با این مضمون بالای تخت خود داشت.
رباب افتادهام در دست گوهرناشناسانی
که نشناسند قدر گوهر یکدانه ما را.
او در آن سالها که در سرای سالمندان بود، با رادیو پیگیر اخبار سیاسی میشد. در بهار ۱۳۷۰ مجموعه شعرش با عنوان شبیخون، بهکوشش دخترش سپیده سامانی منتشر شد. این مجموعه، شامل سه مقدمه از سپیده سامانی، غلامرضا جولایی "مزدا" و پناهی سمنانی است.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.