دیروز جــــان نثاری زهــــرا اگـر نبـود امــروز از ولایــت و قـــــران اثـر نبـود آن آتشی که خانه زهرا در آن بسـوخت رشک غدیر و بغض علی بد شــرر نبود سیلی که خورد فاطمــه بهـر بقای دین تاثـــــیر آن جــــدای ز شـق القمـر نبود آنجا قمر دو پاره شد این جا قمرگرفت آنجا خبـــر ز معجزه این جا خــبر نبود آنجـا به شهر مکـــه این جا مدینـه بود آنجا نبود دختــــر و اینجــــا پدر نبود آن جافراز کوه و در اینجا به کوچه ها آنجـــا خدیجـــه بود اینجـــا دگر نبود ماه علی گرفت در اینجا که نیمــه روز هنگامــه گــــرفـتن قـــــرص قـمر نبود گـــویند عـده ای سند میخ در کجاست ما نیـــز قائلیــم که کاش ایـن خبرنبود اما فشــــار ضرب در آن گونه خرد کرد آن سینه را که حاجت گل میخ در نبود شعر:زنده یاد مرحوم حاج سید رضا مؤید @gharibe_ashena_mobasheri313