💖✨
❣️﷽❣️
#سه_دقیقه_در_قیامت 💢
#قسمت_شصت
قسمت شصت👇
🌷من بدون اينكه چيزی بگويم، جواب سوالم را گرفتم. بعد از نماز سری به حسينيه زدم و برگشتم. من پس از اطمينان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسينيه را به بانی اصلی اش بخشيدم.
🍁 شب با همسرم صحبت می كرديم. خيلی از مواردی كه برای من پيش آمده، باور كردنی نبود. با لبخند به خانمم گفتم: اون لحظه آخر به من گفتند: به خاطر دعاهای همسرت و دختری كه تو راه داری شفاعت شدی.
🌷به همسرم گفتم: اين هم يك نشانه است. اگه اين بچه دختر بود، معلوم ميشه كه تمام اين ماجراها صحيح بوده. در پاييز همان سال دخترم به دنيا آمد.
🍁 اما جدایی از اين موارد، تنها چيزی كه پس از بازگشت، ترس شديدی در من ايجاد ميكرد و تا چند سال مرا اذيت ميكرد، ترس از حضور در قبرستان بود!
🌷من صداهای وحشتناكی می شنيدم كه خيلی دلهره آور و ترسناك بود. اما اين مسئله اصلا در كنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد. در آنجا آرامش بود و روح معنويت كه در وجود انسان ها پخش ميشد.
🍁 لذا برای مدتی به قبرستان نرفتم و بعد از آن، فقط صبح های جمعه راهی مزار دوستان و آشنايان می شدم. اما نکته مهم ديگری را که بايد اشاره کنم اين است که:
🌷 من در كتاب اعمالم و در لحظات آخر حضور در آن دنيا، ميزان عمر خودم را كه اضافه شده بود مشاهده كردم. به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پايان رسيده! من اکنون در وقت های اضافه هستم!
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈
#ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
داستان شب
📣 کانال گلچین شده ها رو به دوستاتون معرفی کنید📣
╔═.🌿.════╗
@gholch👈🌹
╚════.🌿.═╝