تو آن آتشفشانی که به دریا می کنی ماوا
به آتش می کشی اندیشه ی دریایی ما را
دگر از دشت های چشم تو چیزی نمی گویم
که بستر می شود این رود را تا مقصد دریا
یقین دارم فنون دلبری را خوب می دانی
اگر باقی بماند شیوی لبخند تو با ما
مرا با شوق با آواز با لبخند مهمان کن
زمانی که به رقص افتاده ام در جشن کولی ها
درخت آرزو باری نخواهد داد می دانم
بهارت را اگر لطفی نباشد با من تنها
خروش چشم هایت دشت را در خویش می بلعد
بیا ای سیل ویرانگر ببر آبادی ما را
#حسین_اصغری_سوادکوه#عضوکانال@golchine_sher