ای یاس قدکمان علی فاطمه مرو ای بانوی جوان علی فاطمه مرو بی من کجا رَوی بخدا پیر می شوم زهرای من بی تو زمین گیر می شوم بارسفر بدون علی یارمن مَبند محض رضای خاطر زینب دمی بخند برخیزو باز مشکل ما را تو چاره کن برخیز و حال زینب خود را نظاره کن ای بانوی عفیفه ی من آفتاب من رُخ برمگیر از علی ات باحجاب من پهلو شکسته ام دل یارت شکسته است مانند قلب سوگوارت شکسته است با این زنان اهل مدینه چه می کنی با دردهاو خس خس سینه چه میکنی با ردِّ خون پیرُهنت گریه ام گرفت با هرنفس نفس زدنت گریه ام گرفت آرام سرفه کن بدنت تیر می کشد جایت علیست آهِ نفس گیرمی کشد پرپر مزن که پرت را شکسته اند در پشت در کمرت را شکسته اند @golchine_sher