وقتی که زخم پهلوی او تیر می کشید
از عمق سینه آه نفس گیر می کشید
دستش توان نداشت کند کارِ خانه را
تا می نشست بازوی او تیر می کشید
وقتی نگاه بر در و دیوار می نمود
چشم علی ز حادثه تصویر می کشید
با آن وضوی پاکی خون ، لحظه لحظه ها
دستی به روی آیه ی تطهیر می کشید
از ردّ خون بال پرستو به روی خاک
نقاش ذهن آینه تعبیر می کشید
بهر ولایت است فدایی حیدر است
آن شیر زن که منّت شمشیر می کشید
آن آیه ای که بر روی بازوی او نوشت
حیدر تمام عمر به تفسير می کشید
#حسين_جعفري
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۴ آذر ۱۴۰۲
همینکه روح زخمیات، سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان، مکاشفه شناسها
چه سایههای مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاسها
به وقت غسل، همچنان گوش تو زنگ میزند
تو را رها نمیکند هنوز این تماسها
جان سه تا امام را به لب رساندهای؛ مرو!
توجّهی نمیکنی چرا به التماسها؟
جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاسها
برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمیرسد شعور آسوپاسها
خدا در بهشت را، محو کند نبینیاش
مباد باز در دلت، زنده شود هراسها
به یاد قبر مخفیات چو ابر گریه میکنم
گاه که میروم سر مزار ناشناسها
تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران، پرت شود حواسها
#کاظم_بهمنی
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۴ آذر ۱۴۰۲
نادیده گرفت، حُرمتِ باران را
در بند کشید، غیرتِ طوفان را
آن سنگدلی که باغ را آتش زد
هم پنجره را شکست، هم گلدان را
#میثم_مومنی_نژاد
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۴ آذر ۱۴۰۲
ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام
ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام
آتش گرفته سینه ی من با نوای تو
مادر دلم گرفته دوباره برای تو
بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم
بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند
آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند
مقتل نوشته است لگدها به در زدند
بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند
مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند
بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند
مقتل نوشته دست علی را که بسته اند
با تازیانه بازویتان را شکسته اند
مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین
شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین
مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی
دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی
مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای
بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای
مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای
در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۵ آذر ۱۴۰۲
مادر سادات، پناهم بده
بر حرمِ گُمشده راهم بده
ای که توئی شافعِ روز جزا
روز قیامت نظری کن به ما
ناب ترین واژه ی سبز غزل
عاشق و محتاج توام از ازل
فاطمه ای جلوه ی ذات خدا
دُختِ نبی همسر مولا ی ما
بر همگان شافع محشر تویی
جوششِ سرچشمه ی کوثر توئی
( ای حرمت قبله ی حاجات ما)
گوش بفرما به مناجات ما
چشم علی از غمِ پهلوی تو
یکسره گریان شده از روی تو
از غم تو داغِ علی تازه شد
بندِ دلش پاره ز شیرازه شد
رفتی و دنیای علی تیره شد
یکسره شبهای علی تیره شد
بی تو علی بی کس و تنها شده
سینه اش از غصه چو دریا شده
بانوی آیینه در آغاز عشق
در تو نهاده خدا راز عشق
باغ نبی ، گلشنِ حیدر توئی
نور خدا در صفِ محشر تویی
اُمِّ ابیهای پدر بوده ای
مَحرمِ شبهای پدر بوده ای
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۵ آذر ۱۴۰۲
میخواست بهار با تو پهلو بزند
در گسترهی چشم تو سوسو بزند
فهمید چه زود پیش آن خیر کثیر
باید به زمین اُفتد و زانو بزند
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دورش به طواف صد مَلک دارد او
حیدر مددی به سینه حک دارد او
وقتیکه زمین و آسمان نامش هست
دیگر چه نیازی به فدک دارد او
#حسین_جعفری
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۵ آذر ۱۴۰۲
31.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکتایی و برای تو همتا فقط علیست
سوگند میخورم به خدای یگانهات
#محمدحسن_بیات_لو
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
شعر خوانی در محفل بهشت
نشست شعرای آیینی - ایام فاطمیه
جمعه هجدهم آذر ماه ۱۴۰۱
@golchine_sher
۲۶ آذر ۱۴۰۲
از آتشی که شعله های فتنه بر در زد
برخاست دودی که به چادرهای لشکر زد
در گودی داغ بیابان، قتلگاه خون
شاه دو عالم دست بر دامان مادر زد
مادر که رفت و بعد از آن ویرانه شد خانه
افتاد داغی که سنان بر دوش خواهر زد
گفتند این کینه همان درد حسادت بود
درد عظیمی که علی بر جان خیبر زد
خیبر کجا؟ برگ گلی حساس پشت در
پژمرده شد پروانهای ناگاه پر پر زد
بردند گل را در دل شب بر سر شانه
غربت دوید و ضربهای بر قلب حیدر زد
همراه باران آسمانی کوبه بر در زد
آهسته آمد داخل و غم تکیه بر در زد
یک آسمان تنهایی و یک آسمان غربت
همراه حیدر شد، در و دیوار بر سر زد
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۶ آذر ۱۴۰۲
چگونه شد به زمین سایه ی سرم افتاد
کسی به در لگدی زد که مادرم افتاد
مگر که شدت آن ضربه تا چه حدی بود
که در شکست و کنارش کبوترم افتاد
هنوز فاصله ای داشت تا در و دیوار
که داد زد ، علی : چادر از سرم افتاد
صدای نعره ی قنفذ چقدر مهلک بود
چقدر لرزه بر این قلب مضطرم افتاد
نوشته اند ندید آن سخیف مادر را
همین که مادرم افتاد آن درم افتاد
همینکه خورد نگاهم به چادر خاکیش
دلم به یاد غریبی معجرم افتاد
چنان به تنگ بلورش هجوم سنگ رسید
که تکه تکه شد و در برابرم افتاد
دو دست بسته ی بابا نشد که باز شود
چو داد می زد و می گفت کوثرم افتاد
#حسین_جعفری
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۶ آذر ۱۴۰۲
به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم،
به دیر پایی شبهای انتظار قسم،
به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید
به روشنای سپیده، به نوبهار قسم،
به آشنایی غم با دل صبور علی
به روشنایی قلب امیدوار قسم،
به بیصفایی صبح مدینه بیزهرا
به بیوفایی دنیا، به شام تار قسم...
به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر
به اشک چشم یتیم و به چشمهسار قسم
اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد
شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد
#محمدجواد_غفورزاده
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
۲۶ آذر ۱۴۰۲
یادش بخیر همنفس من بهار بود
امید بود، زندگیم برقرار بود
پهلو نمیگرفت اگر کشتی ام ،هنوز
طوفان مشکلات برایم غبار بود
در میزدم که فاطمه در وا کند،فقط
این صبر بی بدلیل ترین انتظار بود
بانوی خون جگر شده ام در تمام عمر
از من تمام خواسته اش یک انار بود
خاکستری شدست جهان بی حضور او
زهرا دلیل روشنی روزگار بود
در بین کوچه آینه ام را زمین زدند
کی چشم های فاطمه اینگونه تار بود
حالا برای فاطمه تابوت میشود
چوبی که گاهواره محسن قرار بود...
#محمدحسین_امیری
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
@golchine_sher
۲۶ آذر ۱۴۰۲