هميشه برد ـ خواه توـ هميشه مات ـ خواه من ـ! بچين! دوباره می‌زنيم، سفيد تو ـ سياه، من ستاره‌های مهره و مربعات روز و شب نشسته‌ام دوباره روبه‌روی قرص ماه، من! پياده را دو خانه تو، و من يکی ـ نه بيش‌تر ـ! هميشه کل راه، تو ـ هميشه نصف راه، من! تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ، تو نگاه و دست بر پياده باز هم نگاه، من! يکی تو و يکی من و يکی تو و يکی نه من دوباره روسفيد، تو ـ دوباره روسياه، من دوباره شادِ لذتِ نبرد تن به تن تو و دوباره شرمسارِ ارتکابِ اين گناه، من تو برده‌ای و من خوشم که در نبرد زندگی تو هستی و نمانده‌ام دمی بدون شاه، من! @golchine_sher