امام حسن مجتبی( ع) غریبی آشناتر از حسن نیست ز پا افتاده چون او در وطن نیست ز بس که جسمِ او شد شرحه شرحه! گمان می شد که جسمش در کفن نیست عجین با غم شده نامِ عزیزش از او شادی میانِ انجمن نیست به گلزار شهادت ، بهتر از او گلی روییده در باغِ عدن نیست فغان از مردم بیگانه با حق که در دلهایشان جز اهرمن نیست مدینه شهر پیغمبر پس از او دریغا که به جز بیتُ الحَزن نیست چنان از هر طرف شد تیر باران برای تیر جایی در بدن نیست خوشم در زندگی مانند ( شایق) مرا در دل به جز عشق حسن نیست @golchine_sher