4_5805328198161929590.mp3
2.23M
آیینه به تصویر رخت غرق نیاز است کار سر زلف تو ولی عشوه و ناز است هر چند که عمر من و گیسوی تو کوتاه اما سر این رشته ی آشفته دراز است مهتاب شبی در طلبت آمده دیدم محراب تو در معبد خورشید حجاز است هرچند گنهکاری و شرمنده ی جانان باز آ که در توبه به روی همه باز است می‌بخشد و نادیده بگیرد ز محبت بخشنده خدایی که خودش بنده نواز است چنگی بزن ای مطرب‌ شوریده به سیتار حالا که جهان با من و با ساز تو ساز است در پرده ی اسرار جهان هیچ میاندیش در خیمه ی شب شب زده ایی شعبده باز است در سجده به خاک آمده پیشانی دنیا گویا که زمین در حرم دل به نماز است @golchine_sher