تب آورد عشوه آورد عشق بردوش
وَ خال از هند و از بم باز آغوش
دو ابرو راه و تا چین زلف همراه
دل از خاقان ارگم برد تا شوش
کنارم ماه و می ، مضراب هر زلف
از آن گیسوی بازش گفت بر گوش
حسابم با کرام الکاتبین بود
اگر خالی به لب هم داشت منقوش
از آتش هر سیاوش سربلند است
اگر سودابه هم می دوخت پاپوش
به شرطش باختم ، هربار می گفت
ببین بردم ، تو را یادم فراموش
#فواد_شجاع_الدینی
#عضو_کانال
@golchine_sher