تحمل کردی از محبوب خود آنقدر دوری را
که از درد فراق آموختی درس صبوری را
دل تو دم به دم لبریز از شوق عبادت بود
چنان گمگشتهای که در دل شب دیده نوری را
تو مروارید عمّانی و از آب گلآلوده
گرفتی ماهی و انداختی بر نفس توری را
اگرچه اهل ورزش بودی و پروردهتن، اما
ندیده هیچکس از سمت تو آزار موری را
برای سختی کار جهادی اشتیاق تو
عوض میکرد بین جمع معنای جسوری را
شهادت سالهای سال تنها آرزویت بود
گرفتی عاقبت این یادگاری از عشوری را
دعای ساجده مهر اجابت خورده و دادند
از این صعبالعبور شبزده راه عبوری را
امین و ارمیا از اشتیاق دیدن بابا
به دل دارند شوق دیدن روز ظهوری را ...
#مجتبی_خرسندی#عضو_کانال#شهید_مصطفی_نوروزی#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج#برگزیده_ی_کنگره_ی_شعر_مروارید_عمان@golchine_sher