💐دو لقمه نان اضافه تر
✍از فرهاد کرمی
زندگی در جریان بود
خدای روزی رسان
نوبت به نوبت
خانه به خانه
مهربانی را قسمت می کرد
شاید سهم پروانه ها
امروز
دو شاخه گل بیشتر باشد
و سهم گربه ها
دو تا جوجه کمتر
و فردا
گرگ به گله بزند
و گوسفندی را با خود ببرد
ولی
وقتی جهت باد تغییر کرد
و هوا بارانی شد
باغبان خوشحال شد
کشاورز نماز شکر می خواند
تنور مادر بزرگ گرم می شد
اما انگیره ی ما بالا بود
برای دو لقمه نان اضافه تر
دویدیم
دویدیم
دست ما از دست خدا
جدا شد
حالا چرا می گوییم
نان بی برکت است
آسمان خسیس است
حوصله ها سر رفته است؟!
کمی برگردیم
پشت سر ما
هنوز عاطفه می روید
گل می خندد
صدای اذان می آید
قسمت ما محفوظ است...