💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫
🌷در این روزها فقط حرف از من است. البته از احمقیهایم، به علت اینکه بدون هیچ ترسی کلیه مأموریتها را بهخوبی انجام میدادم...
ديروز دیروقت كه رضا(سرلشكر خلبان شهيد علیرضا ياسيني) از مرخصي برگشته بود، از احتمال سقوط آبادان سخن میگفت و خيلي نگران بود. براي همين تقاضاي هواپيما داشتند. من داوطلبانه آماده پرواز شدم. هواپيماي شماره یک من بودم، یاسینی هم هواپیمای شماره 2.
بعد از رها کردن بمبها روی هدف، حجم آتش زيادي از زمین به آسمان بلند شد. برای اولین بار کاملاً ترسیده بودم. از همهجا آتش میآمد. خودی و دشمن ما را میزدند. نیروی خودی به علت عدم هماهنگی به سمت ما آتش میکردند.
روی آبادان در حال پائین آمدن و منتظر منفجرشدن هواپیما بودم. اتاقک عقب مرتب میگفت: جناب سروان کاری بکنید.
آنقدر صدای برخورد گلوله به کف هواپیما زیاد بود که گاهی از روی صندلی بلند میشدم. چون حس میکردم که گلوله و موشک زیرم خورده است. بعد از عبور از روی آبادان یک نفس راحت کشیدم. ناگهان به يادم آمد كه دستگاه ناوبري ندارم و بنزين هواپیما هم خيلي كم است.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید