💫یادی از سردار شهید مهدی ظل انوار 💫 🌷توی فاو بودیم، مهدی گفت: علی دقت کردی بعضی از این بسیجی‌ها همه چیزشان را ریختن توی یک چفیه و ساک ندارند‌! - خوب؟ - این بسیجی که هیچی همراهش نیست، همه دنیای پشت سرش را گذاشته کنار و انگار با احرامی آمده لبیک بگه! با خنده گفتم: چه جالب، پس چرا خودت ساک آوردی؟ گفت: این دفعه که ساک آوردم توراهی دارم منتظر بچه‌ام... از ته دل خندید. گفت: اسم اولی راضیه است، می‌خواهم اسم دومی را بگذارم مرضیه، که خداپسند جور بشه، راضیه مرضیه . پائیز بود که مهـدی هم ساکش را گذاشت و با یک چفیه به جبهه برگشت تا به آنچه آرزویش بود برسد و رسید، که هم خدا از او راضی شود و هم او از خدا راضی 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید