یادی از استاد شهید حاج علی کسائی برنامه هر روزش اين بود كه حداقل شب ها به ديدار مادرش بيايد. اگر آن روز براي خانه خودش چيزي خريده بود،‌ حتماً براي مادرش مي آورد. اگر ميوه خريده بود، ‌از هر ميوه اي دو عدد در يك پلاستيك برای مادرش گذاشته بود و شب با خودش مي آورد. حاج علی هفته ای دو سه شب یک سیخ کباب یا یک گوجه و یک کاهو می خرید و برای مادر می آورد.خودش لقمه می گرفت، به دهان مادرش می گذاست. در این بین مرتب دست و موی مادرش را نوازش می کرد و هر چند لقمه ای که به مادرش می داد، دست او را می بوسید. شام مادر که تمام می شد، پاهایش را ماساژ می داد، متکایی زیر پای او می گذاشت. روسری دور پیشانی مادرش می پچید و می رفت. حاج علی می گفت: خدا در قرآن گفته وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ یعنی در برابر پدر و مادرتان بال ذلت پهن کنید، من مي خواهم بال ذلت را زير پاي مادرم پهن کنم. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید