⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹 بعد اولین دیدارم با سید رسول، شیفته اش شدم. اگر برای نماز جماعت هم به مسجد نمی‌رسیدم، حتماً برای دیدار سید به مسجد هم می‌رفتم. این محبت دوطرفه بود، سید نه‌تنها من بلکه همه بچه‌های مسجد را دوست داشت. اگر شبی نمی‌توانستم به مسجد بروم، مطمئن بودم که سید ساعتی بعد از نماز به درب‌خانه می‌آید تا حالم را بپرسد و بداند چرا به مسجد نرفته‌ام! با تمام این توجهش، گاهی سرسنگین می‌شد. روز یا شب قبلش توجهش به من بود، اما آن روز توجهش کم می‌شد و از من رو می‌گرفت و دوباره روز بعد همان توجه و همان نگاه همیشگی. تکرار این رفتارش باعث شد تا در اعمال و رفتار خودم دقت کنم. متوجه شدم، روزهایی که در نمازم کاهلی می‌کنم، یا نمازم قضا می‌شود، یا حتی در خانه مادرم را رنجانده‌ام و ناراحت کرده‌ام، رفتار و نگاه سید رسول با من فرق می‌کند و توجهش به من کم می‌شود! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید