⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️
🌹رسول در کودکی به شدت بیمار شد، ان زمان ها در محل و روستای ما دکتر حاذق و قابل اعتمادی نبود برای همین روز به روز حال پسرم بدتر می شد به طوری که از برگشت سلامتی ایشان نا امید شده بودم. بسیار گریه و زاری می کردم، شبی سید نورانی را در خواب دیدم که می پرسید چرا ناراحتی و بی تابی می کنی؟ گفتم : بچه ام مریض است و حالش بد.
گفت: نگران نباش حال عبدالرسول خوب می شود.
گفتم شما کی هستید: گفت، رضا!
از خواب پریدم. سراغ رسول رفتم دیدم حالت بهبودی در چهره ایشان نمایان است. فهمیدم امام رضا پسرم را شفا داده. طبق رسوم آن زمان گذاشتم موهای رسول حسابی بلند شد، بعد او را پدر بزرگ و مادربزرگ راهی مشهد کردم تا در حرم موهایش را بتراشند. تنها چیزی که آنجا رسول خواسته بود برایش بخرند یک جا نماز بود که تا سال ها روی آن نماز می خواند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید