. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز دوشنبه ١۴٠٢/٠۵/٠٩ مناسبت روز: امروز، سیزدهمین روز از ماه الحرام است که تاریخ در چنین روزی در سال ۶١ هجری قمری، شاهد رویداد جان‌سوز و مهمی در دارالاماره کوفه بود؛ چنانچه آورده‌اند که عبیدالله بن زیاد ملعون که سرمست از غرور پيروزى بود، براى قدرت‌نمايى، بر تخت خود نشست و همگان را دعوت نمود و دستور داد، سر امام حسين (ع) را در برابرش قرار دهند و اسرای کربلا را وارد کنند؛ سپس رو به حضرت زينب (س) كرد و گفت: «خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد!» حضرت زينب (س) در پاسخ او فرمودند: «فقط انسان فاسق، رسوا مى‌شود و انسان فاسد دروغ مى‌گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است!» ابن زياد باز هم مغرورانه گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» و حضرت با صلابت و قدرت بیشتر پاسخ دادند: «من جز زيبايى و نيكى چیزی نديدم! آن‌ها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند؛ به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز خواهی دید که چه كسى پيروز است؟» وسپس فرمودند: «اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند» ابن زياد با شنيدن اين سخنان، بسیار خشمگين شد و ابتدا قصد کشتن آن حضرت را نمود، اما به‌دلیل نظر برخی از بزرگان مجلس از این تصمیم گذشت و از روی درماندگی گفت: «اين زن، پيوسته موزون و شعرگونه سخن مى‌گويد؛ پدرش نيز چنین بود» (ارشاد مفيد، ص۴٧٣؛ تاريخ طبرى، ج۴، ص٣۵٠) ✍️ به راستى انسان نمى‌داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اين‌كه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، زانو به زمين زده و اعتراف كند كه هیچ لفظ و جمله‌ای، قادر به بیان عظمت و شهامت آن حضرت در برابر مرد سفّاك و بى‌رحمى همچون ابن زیاد ملعون نیست! و تنها می‌توان گفت که زینب کبری (ع) فرزند حیدر کرار (ع) و فاطمه زهرا (س) است. ❓اما سؤالی که شاید به ذهن بعضی از عزیزان خطور کرده باشد، این است که مگر نه اینکه حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت و یک رثاء است؛ جنایتی بزرگ که در آن بین جنایتکاران، مسابقه خیانت و رذالت برقرار است! از بستن آب روی کودکان و زنان بی‌گناه گرفته تا کشتن بهترین انسان‌ها و تکه تکه کردن جوانان و نوجوانان بی‌گناه و حتی تیر زدن به گلوی طفل شیرخواره؛ و در ادامه بریدن سرها و اسب تاختن بر بدن‌های بی‌سر، و حمله به خیمه‌های زنان و کودکان و تاراج آنها، و اسیری و شلاق زدن، و بر شتر بی‌جهاز سوار کردن آنان و صدها جنایت دیگر... پس چرا حضرت زینب (س) می‌فرمایند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ مگر در این همه جنایت هولناک، زیبایی هم وجود دارد؟! ✅ در جواب، اولاً باید بدانیم که حضرت زینب (س) این جمله را هنگامی فرمودند که ابن زیاد گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» لذا حضرت با اشاره به «مقدرات الهی» چنین فرمودند که «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و بدیهی است که رضای اهل‌بیت (ع) همواره منطبق بر رضای الهی است، چنانچه امام حسین (ع) پس از آن‌همه مصیبت، در گودی قتلگاه و در لحظات آخر فرمودند: «الهی رِضاً بِرِِضِاک»؛ ⬅️ ثانیاً ما همیشه از همین بُعد سیاه و خیانت و جنایت به حادثه عاشورا نگاه کرده‌ایم؛ اما همانطور که در سخن دیروز عرض کردیم، «عاشورا» یک چهره دیگر هم دارد و آن چهره‌ی روشن و درخشان اطاعت‌پذیری و جان دادن در راه محبوب و معشوق است! عاشورا ثابت کرد که انسان خاکی می‌تواند تا عرش اعلی پرواز کند، و تمام هستی و وجود زمینی خود را در راه رضای حضرت دوست قربانی کرده و به جایی برسد که خدا خریدارش شود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ: خداوند از مؤمنان، جان‌ها و اموالشان را خریداری کرده و (در برابرش) بهشت برای آنان است» (توبه/١١١)؛ در این صفحه از کربلا، همانطور که حضرت زینب (ع) فرمودند، همه‌چیزش زیبایی‌ است، خداپرستی و عشق‌بازی است؛ شجاعت و شهامت است؛ وفاداری و ایثار و ازخودگذشتگی است؛ ولایت‌باوری و ولایت‌یاوری است؛ و در یک کلام، شهادت در راه الهی و ماندگاری است! لذا حضرت زینب (س) خطاب به یزید ملعون فرمودند: «فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»: «هرچه نيرنگ دارى به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى به كار گير؛ امّا به خدا سوگند نمی‌توانی ما را بمیرانی و ما را محو کنی و نمی‌توانی چراغِ وحى ما را خاموش کنی...» (بحارالأنوار، ج۴۵، ص١٣۵) ✍️ چنانچه بعد از هزاروچندصدسال، هنوز شاهد زنده بودن حماسه حسینی هستیم. 🏴