📚قسمت هفدهم:
#روی_دست_آسمان
🔻بازار داغ انگشترها!🔻
🔶این خبر در شهر مکّه میپیچد که خداوند آیهای را در مورد علی(ع) نازل کرده است ، آنهایی که مانند تو عشق علی(ع) در سینه دارند خوشحال میشوند 😄، به راستی چه آقا و مولایی بهتر از علی(ع)❗️👌
🔸امّا در میان مردم گروهی هستند که کینه علی(ع) را به سینه دارند😡 ، این خبر آنها را بسیار ناراحت میکند .
🔶برای همین آنها جلسهای تشکیل میدهند و با یکدیگر در مورد این موضوع گفتگو میکنند .😯
🔸آیا میخواهی سخن آنها را بشنوی❓
💫گوش کن : «ما هرگز ولایت علی را قبول نمیکنیم ، آخر چگونه میشود یک جوان بر ما که پنجاه سال از او بزرگتر هستیم حکومت کند❓علی خیلی جوان است ، او برای رهبری شایسته نیست» .
💫همسفر خوبم❗️
🔶معلوم میشود که هنوز این مردم به سنّتهای جاهلیّت ایمان دارند .😔
🔸عربها که همیشه رهبران خود را با ریشهای سفید دیدهاند نمیتوانند رهبری یک جوان را قبول کنند .
🔶امروز علی(ع) فقط سی و دو سال دارد ، درست است که او همه خوبیها و کمالها را دارد ، امّا برای این مردم هیچ چیز مانند یک مشت ریشِ سفید نمیشود ، برای آنها ارزش ریشِ سفید از همه فضایل برتر است❗️❗️❗️
🔸البته بعضی از این مردم ، فکر میکنند که خلیفه باید خیلی جدی باشد و همیشه قیافه اخمو داشته باشد تا همه از او بترسند ، 😳امّا علی(ع) همیشه لبخند به لب دارد و اهل شوخی است😄 و برای همین به درد خلافت نمیخورد .۶۷
🔶سرانجام آنها تصمیم میگیرند تا نزد پیامبر بروند .
💫نگاه کن❗️آنها به سوی خیمه پیامبر میروند ،⛺️ خوب است ما هم همراه آنها برویم .
🔸آنها وارد خیمه میشوند و سلام میکنند و به پیامبر میگویند : «ما هرگز نمیتوانیم رهبری و ولایت علی را قبول کنیم ، ما نمیتوانیم از علی پیروی کنیم ، از تو میخواهیم تا شخص دیگری را به جای او معرّفی کنی» .
🔶پیامبر نگاهی به آنها میکند و به آنان میگوید که من نمیتوانم از جانب خودم ، دستور خدا را تغییر دهم .
آنها وقتی این سخن را میشنوند، با ناامیدی از خیمه پیامبر خارج میشوند.۶۸
🔸آنها به فکر نقشهای دیگر میافتند ،🙊
آیا میخواهی تو را از آن باخبر کنم❓
آنها میخواهند به مسجد بروند و در حال رکوع به فقیرها صدقه بدهند تا خداوند آیهای را هم در مورد آنها نازل کند❗️❗️❗️🤥
🔶آنها با خود فکر میکنند که اگر آیهای در مورد آنها نازل بشود چقدر خوب میشود ، آن وقت ، آنها هم بر مردم ولایت خواهند داشت .😧
💫همسفرم❗️
🔸آنها پولهای خود را روی هم میریزند ،💰 این یک سرمایه گذاری مشترک است ، هرکس باید سهم خودش را بدهد .
🔶با این پول میتوان بیست و چهار انگشتر قیمتی خرید .
🔸خبر میرسد که در مسجد الحرام بازار صدقه دادن،
خیلی داغ شده است❗️
🔶چند نفر کنار درهای مسجد ایستادهاند ، یکی از آنها هم در داخل مسجد مشغول نماز است ، وقتی یک فقیر وارد مسجد میشود ، دور او حلقه میزنند و از او میخواهند تا نزد آن شخصی برود که نماز میخواند و یک انگشتر قیمتی بگیرد .
🔸فقیر هم که از اصل ماجرا، بیخبر است خوشحال میشود و به آن طرف میرود .😂
با نزدیک شدن فقیر ، یکی به آن نمازگزار علامت میدهد و او به رکوع میرود و در رکوع به آن فقیر انگشتری قیمتی داده میشود❗️
🔶درد سرت ندهم❗️۲۴فقیر، صاحب انگشتر شدند، امّا آیهای نازل نشد که نشد❗️۶۹
🔸انگشترهایی که این گروه به هدر دادند ، شاید از انگشتر علی(ع) قیمتیتر باشد ، امّا انگشتر علی(ع) چیزی داشت که همه این ۲۴ انگشتر نداشت و آن ، اخلاص صاحبِ انگشتر بود .👌
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref